Date post: | 06-Jun-2015 |
Category: |
Documents |
Upload: | hasan-eftekhari |
View: | 7,030 times |
Download: | 7 times |
زمان حال ساده
ساختار
جمع
go,
play,
don't work
we
you
they
مفرد
go, play, don't work
I, you
goes, plays, doesn't work
he, she, it
کاربرد
مي باشد که براي مقاصد زير مورد استفاده قرارزبان انگليسيزمان حال ساده يکي از متداول ترين زمانها در مي گيرد:
- براي بيان عملي که هميشه تکرار مي شود، مانند يک عادت يا رسم:1
I go to school by bus. We get up at 7 AM.
'Does he smoke?' 'No, he doesn't.'
R درست 2 ست:ا- براي بیان حقیقتی که همیشه یا معموًال
The earth orbits the sun. I come from Iran. Some animals migrate in winter. (بعضي از حيوانات در زمستان مهاجرت مي کنند.)
- براي بيان حقيقتي که براي مدتي (طوًالني) دوام داشته باشد:3
I work in a shop. She lives in a small cottage.
مورد زمان حال ساده اغلب با قيدهاي تکرار استفاده قرار مي گيرند. مهمترين قيدهاي
:عبارتند از)
never rarelyoften
0%. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
I usually playwith my friends.
1
I never go
sometimespiano for us.
(verb + sنکاتي در مورد هجي )
مي گيرند:es ، sبه جاي ، ختم مي شوندo و x, ch, sh, ss افعالي که به- 1
kisses, washes, watches, does, boxes
:مي شود تبديل ies به y بي صدايي بيايد، ز آن حرفا ختم مي شوند و قبل y افعالي که به- 2
try, tries hurry, hurries fly, flies
:مي گيرند s تنها يک ختم مي شوند و قبل از آن يک حرف صدادار وجود دارد، y به ز افعالي کها ولي آن دسته
plays, buys, enjoys
زمان حال استمراري
ساختار
coming
doing
going
taking
'm
amI
're
are
you
we
they
's
is
he
she
it
کاربرد
ي بيان عملي که هم اکنون جريان دارد:ا- بر1
She is watching the TV. He is working at the moment.
R در همين براي- 2 زمان صحبت کردن بيان عملي يا موقعيتي که در حال حاضر در حال وقوع مي باشد، اما الزاما :در حال رخ دادن نيست
I'm reading an exciting book. He is learning Arabic.
2
R در جمله ول، شخص گوينده ممکن است در همين لحظه مشغول مطالعه کتابا(توجه داشته باشيد که مثًال باشد و يا اينکه ممکن است منظورش اين باشد که مدتي است مشغول مطالعه کتاب است ولي هنوز تمام
نشده است.)
- براي بيان قراري تعيين شده در آينده:3
I am meeting him at the park.
- براي بيان كار يا شرايطي موقتي:4
I'm living in a small flat now, but I'm trying to find a better one.( کنم حاضر در يک آپارتمان کوچک زندگي مي کنم، اما دارم سعي مي کنم يک بهترش را پيدا در حال )
دار(ingنكاتي در مورد هجي )افعال
حذف مي شود:e ختم مي شوند، آن e- افعالي که به يک 1
come, coming take, taking write, writing
:ختم مي شوند، اين قاعده صدق نمي کند ee که به ولي در مورد افعالي
agree, agreeing see, seeing
حرف بي صداي مي باشند، اصدادار و يک حرف بي صد راي يک حرفايک هجايي) که د (در افعال يک بخشي- 2 :آخر تکرار مي شود
running, stopping, getting
باشد، تکرار نمي شود:w يا yولي چنانچه حرف بي صداي آخر
showing, enjoying
زمان حال كامل
ساختار
:جمًالت مثبت و منفي
past participle
(قسمت سوم فعل)
have ('ve)have not (haven't)
I, you, we, they
has ('s)has not (hasn't)
he, she, it
:جمًالت پرسشي
past participle
?(قسمت سوم فعل)
I, you, we, theyhave
he, she, ithas
:چند مثال
We've been to Paris.
3
He hasn't lived in Paris. Have you met him yet?
کاربرد
ز شده و همچنان ادامه دارد:اي بيان عملي که در گذشته آغا- بر1
I have studied English since 1990. ( به مطالعه انگليسي پرداخته ام 1990 از سال )
She's lived in Tehran for 10 years. ( ( سال در تهران زندگي کرده است10مدت او به
How long have you lived in Tehran? ( زندگي کرده ايد؟ چه مدتي در تهران )
I've lived in Tehran all my life. ( را در تهران زندگي کرده ام همه عمرم )
مل،ادر زمان حال کR از اصطًالحات زماني خاصي since مانند غالبا
است که تا نشان دهنده دوره اي از زمانsince با
مقطعي از زمان به کار مي رود و به معني »از
قع اين عمل در گذشته روياتفاق افتاده است. در واي بیان تجربه اي که در زماني در زندگي شخصي ا- بر2 داده و به پايان رسيده است، اما آثار آن هنوز محسوس است. اين که اين عمل يا تجربه چه موقعي روي داده،
مهم نيست:
I have never been to England. (من هرگز به انگلستان نرفته ام)
She has had several operations up to now. ( چندين عمل جراحي داشته است تا کنون )
He's written a lot of short stories.(او داستانهاي کوتاه زيادي نوشته است)
در اين حالت. بيان عملي که در گذشته نزديک اتفاق افتاده ولي اثر آن در زمان حال مشاهده مي شود براي- 3:استفاده مي کنيم بسيار just و yet، already، still از
4
بيشتر در جمًالت مثبت و از بيشتر در جمًالت منفي و پرسشي
I've just had a sandwich. (من تازه يک ساندويچ خورده ام)
I've already seen the movie. (ديده ام R (اين فيلم را قبًال
The bus hasn't arrived yet. ( هنوز نرسيده است اتوبوس )
I still haven't finished my homework. ( نکرده ام هنوز تکاليفم را تمام )
Rچيزهايي که مدتها قبل اتفاق افتاده اند) از حال کامل نيست (مثًال
Hafiz was a Persian poet. He but: My father is a writer. He
نمي نويسد، ولي ده استفاده کرديم تا نشان دهيم که او (حافظ) ديگر شعر.کامل استفاده کرديم در مثال دوم براي اينکه نشان دهيم که او هنوز کتاب مي نويسد از حال
ولي اگر بخواهيم به صحبتمان درباره. ز حال کامل براي ارائه اطًالعات جديد استفاده مي کنيم
A: "Ben has broken his leg."B: "Really? How did that happenA: "He fell off a ladder."
زمان گذشته ساده
ساختار
(last week) (yesterday)
workedI, we, you, he, she, ...
played
heard
منفي
work...
play...
hear...
didn't
did not
I, we, you, he, she, ...
پرسشي
work...?
play...?
hear...?
I, we, you, he, she, ...
Did
5
کاربرد
رد:ارد زير کاربرد داگذشته ساده در مو
- براي بيان کاري که در گذشته و زمان مشخصي به پايان رسيده است:1
We met last week. He left yesterday.
- براي بیان کارهايي که پشت سرهم در يک ماجرا يا داستان مي آيند:2
I walked into my room and sat down. Suddenly I heard a noise coming from outside. I got up and went towards the window...
شرايطي در گذشته:ا- براي بيان عادت ي3
When he was a child, they lived in a cottage in the jungle. Every day he walked in the jungle to....
(verb + edنکاتي در مورد هجي )
: اضافه مي کنيمdفقط ختم مي شود، e- هنگاميکه فعلي به 1
loved, hated, used
مي باشند، حرف امل يک حرف صدادار و يک حرف بي صدايک هجايي (يک بخشي) که به ترتيب ش افعال- 2 :بي صداي آخر تکرار مي شود
stopped, planned, robbed
:باشد، حرف بي صداي آخر تکرار نمي شود ولي اگر دو حرف صدادار وجود داشته
looked, cooked, seated
:ر نمي شوداباشد نيز تکر w يا y اگر حرف بي صداي آخر
played, rowed, showed
زمان گذشته استمراري
ساختار
:پرسشي جمًالت
eating?
playing?
talking?
I, he, she, it
was wasn't
you, we, were
:جمًالت مثبت و منفي
walking
playing
fishing
was wasn't
I, he, she, it
were you, we,
6
theyweren't
weren'tthey
کاربرد
از زمان گذشته استمراري بيشتر براي بيان کارهايي استفاده مي شود که در گذشته اتفاق افتاده و مدتي ادامهداشته اند ولي حدود زماني آنها به طور دقيق مشخص يا مهم نيست.
در اغلب موارد گذشته استمراري همراه با گذشته ساده بکار مي رود. در چنين حالتي، گذشته استمراري بر کارها و فعاليتهاي طوًالني تر (در پس زمينه) دًاللت مي کند، در حالي که گذشته ساده بر کارها و فعاليتهايي دًاللت
مي کند که در ميانه کارهاي طوًالني تر واقع شده اند.
رد زير بکار مي رود:ابطور کلي »گذشته استمراري« در مو
R پس از آن نيز ادامه داشته است:ا- براي بيان کاري که قبل از زمان خاصي در گذشته آغ1 ز شده و احتماًال
'What were you doing at 6.00?' 'I was having breakfast.'(. ( چکار مي کرديد؟ داشتم صبحانه مي خوردم6ساعت
ر يا فعاليتي در گذشته که به وسيله چيزي قطع شده باشد:ا- براي بیان ک2
The phone rang when I was watching TV. (وقتي داشتم تلويزيون تماشا مي کردم، تلفن زنگ زد.)
While I was driving home, my car broke down.(. به خانه بر مي گشتم، ماشينم خراب شد داشتم هنگاميکه )
ن نرسيده در زمان گذشته (در مقايسه با گذشته ساده که کارهاي کامل شدها- براي بيان کار يا فعاليتي به پاي3 بيان مي کند):ار
I was reading a book during the flight. (I didn't finish it) but: I read a book during the flight. (I finished it)
زمان گذشته كامل
ساختار
:جمًالت مثبت و منفي
past participle
(قسمت سوم فعل)
had ('d) had not (hadn't)
I, you, we, they he, she, it
:جمًالت پرسشي
7
past participle
?(قسمت سوم فعل)
I, you, we, they he, she, it
had hadn't
کاربرد
ما از زمان گذشته کامل استفاده مي کنيم تا نشان دهيم عملي پيش از عمل ديگري در گذشته اتفاق افتاده گذشته سادهاست. (با زمان حال کامل قع گذشته کامل معادل گذشته ی ااست (گذشته در گذشته). در و
مقايسه کنيد)
ل کامل و گذشته کامل توجه کنيد:ابه مقايسه بين زمانهاي ح
حال کاملگذشته کامل
* We weren't hungry. We'd just had dinner.
* I didn't know who he was. I'd never seen him before.
* We aren't hungry. We've just had dinner.
* Who is that man? I've never seen him before.
چند مثال ديگر از زمان گذشته کامل:
It was the first time he had ever seen a tiger.
When I arrived at the cinema, the film had already begun.
She didn't want to go to the theatre with the others because she'd seen the play before.
بين گذشته كامل و گذشته سادهمقايسه
ن جمًالت زير دقت کنيد:ابه تفاوت مي
When I arrived home, my wife went out.
but: When I arrived home, my wife had gone out.
زمانهاي مربوط به آينده
در زبان انگليسي براي بيان زمان آينده از افعال و حالتهاي مختلفي استفاده مي شود که آنها را به ترتيب اهميت در زير مي بينيد:
1. will + verb
8
2. be + going to + verb
3. Present Progressive ( استمراری حال )
4. will + be + verb -ing و فرمهاي ديگر
1 -will + verb
:ستفاده مي شودا براي نشان دادن آينده در جهت هاي زير will از فعل کمکي
:توصيف چيزي که مي دانيم، يا انتظار داريم که اتفاق بيفتد الف- پيش بيني: براي
It will be rainy tomorrow. (فردا هوا باراني خواهد بود)
You will be sick if you eat all those sweets. ( مي شوي اگر همه آن شيريني ها را بخوري مريض )
:شده است ب- بيان تصميمي كه درست در همان لحظه گرفته
I will answer the phone. (من تلفن را جواب مي دهم)
I'll see you tomorrow. bye! (فردا مي بينمت.خداحافظ)
2 -be + going to + verb
:شده اند، استفاده مي شود ز قبل گرفتها تصميماتي که الف- از اين ساختار براي بيان برنامه ها و
We're going to paint this room blue.( اين اتاق را آبي بزنيم ما مي خواهيم )
I'm going to be a doctor.( بشوم مي خواهم يک دکتر )
R وقتي که براساس مدرکي در زمان حال ب- همچنين از اين ساختار مي توان براي بيان يک پيشگويي، مخصوصا.باشد، استفاده نمود
She's going to have a baby. (Because she's pregnant) (او قرار است كه يك بچه بدنيا بياورد)
It's going to rain. (It's cloudy)( ببارد مي خواهد باران )
.پيش بيني وجود ندارد براي يك be going to و will بين بعضي اوقات تفاوتي
براي بيان تصميمي که از قبل گرفته شده و بيان
گرفته تصميمي که درست در همان لحظه.استفاده مي کنيم
(Present Progressive )حال استمراري- 3
9
R به آينده نزديک فراد درا براي بيان يک برنامه يا يک قرار بين از حال استمراري آينده استفاده مي شود و معموًال:اشاره دارد
I'm meeting my friend this evening.( دوستم را مًالقات مي کنم امروز بعدازظهر )
They are driving to Scotland at the weekend.( آخر هفته به اسکاتلند مي روند آنها )
be going to نمي کند که براي بيان يک برنامه يا قرار از حال استمراري و يا از ساختار گاهي اوقات تفاوتي:استفاده شود، به عنوان مثال
We're going to see a play tonight.or: We're seeing a play tonight.
راه هاي ديگر بيان آينده- 4
:مثال رد، به عنوانابراي صحبت درباره آينده وجود د راه هاي ديگري نيز
a) Will + be + verb-ing
Next week I'll be talking about how to use a microscope.( استفاده از ميکروسکوپ صحبت خواهم کرد هفته آينده درباره نحوه )
b) Be + to + verb
Iranian president is to visit Russia.( ايران از روسيه بازديد مي کند رئيس جمهور )
c) Be + about + to + verb
The mayor is about to announce the result of election.( کرد شهردار به زودي نتايج انتخابات را اعًالم خواهد )
زمانهاي مربوط به آينده
در زبان انگليسي براي بيان زمان آينده از افعال و حالتهاي مختلفي استفاده مي شود که آنها را به ترتيب اهميت در زير مي بينيد:
1. will + verb
2. be + going to + verb
3. Present Progressive ( استمراری حال )
4. will + be + verb -ing و فرمهاي ديگر
1 -will + verb
10
:ستفاده مي شودا براي نشان دادن آينده در جهت هاي زير will از فعل کمکي
:توصيف چيزي که مي دانيم، يا انتظار داريم که اتفاق بيفتد الف- پيش بيني: براي
It will be rainy tomorrow. (فردا هوا باراني خواهد بود)
You will be sick if you eat all those sweets. ( مي شوي اگر همه آن شيريني ها را بخوري مريض )
:شده است ب- بيان تصميمي كه درست در همان لحظه گرفته
I will answer the phone. (من تلفن را جواب مي دهم)
I'll see you tomorrow. bye! (فردا مي بينمت.خداحافظ)
2 -be + going to + verb
:شده اند، استفاده مي شود ز قبل گرفتها تصميماتي که الف- از اين ساختار براي بيان برنامه ها و
We're going to paint this room blue.( اين اتاق را آبي بزنيم ما مي خواهيم )
I'm going to be a doctor.( بشوم مي خواهم يک دکتر )
R وقتي که براساس مدرکي در زمان حال ب- همچنين از اين ساختار مي توان براي بيان يک پيشگويي، مخصوصا.باشد، استفاده نمود
She's going to have a baby. (Because she's pregnant) (او قرار است كه يك بچه بدنيا بياورد)
It's going to rain. (It's cloudy)( ببارد مي خواهد باران )
.پيش بيني وجود ندارد براي يك be going to و will بين بعضي اوقات تفاوتي
براي بيان تصميمي که از قبل گرفته شده و بيان
گرفته تصميمي که درست در همان لحظه.استفاده مي کنيم
(Present Progressive )حال استمراري- 3
R به آينده نزديک فراد درا براي بيان يک برنامه يا يک قرار بين از حال استمراري آينده استفاده مي شود و معموًال:اشاره دارد
I'm meeting my friend this evening.( دوستم را مًالقات مي کنم امروز بعدازظهر )
They are driving to Scotland at the weekend.( آخر هفته به اسکاتلند مي روند آنها )
be going to نمي کند که براي بيان يک برنامه يا قرار از حال استمراري و يا از ساختار گاهي اوقات تفاوتي:استفاده شود، به عنوان مثال
11
We're going to see a play tonight.or: We're seeing a play tonight.
راه هاي ديگر بيان آينده- 4
:مثال رد، به عنوانابراي صحبت درباره آينده وجود د راه هاي ديگري نيز
a) Will + be + verb-ing
Next week I'll be talking about how to use a microscope.( استفاده از ميکروسکوپ صحبت خواهم کرد هفته آينده درباره نحوه )
b) Be + to + verb
Iranian president is to visit Russia.( ايران از روسيه بازديد مي کند رئيس جمهور )
c) Be + about + to + verb
The mayor is about to announce the result of election.( کرد شهردار به زودي نتايج انتخابات را اعًالم خواهد )
استفاده مي شود. در جدول زيرIPAدر بيشتر ديکشنريهاي امروزي براي نشان دادن تلفظ کلمات از سيستم Amer آورده شده است. به عًالمت ها و کلمه هاي نمونه دقت کنيد و با کليک روي IPAهمه عًالئم و نشانه هاي نيايي نيزا). تلفظ بريتmp3 (انگليسي بريتانيايي) تلفظ آنها را بشنويد (با فرمت Brit(انگليسي آمريکايي) يا
آمريکايي تفاوت آشکاري دارد، آورده شده است.تلفظآنجا که با
بی صدا حروف
IPA
wordslisten
bad, labAmer
did, ladyAmerfind, ifAmergive, flagAmerhow, helloAmeryes, yellowAmercat, backAmerleg, littleAmerman, lemonAmerno, tenAmersing, fingerAmerpet, mapAmerred, tryAmersun, missAmershe, crashAmertea, gettingAmercheck, churchAmer
12
IPA
wordslisten
bad, labAmer
think, bothAmerthis, motherAmervoice, fiveAmerwet, windowAmerzoo, lazyAmerpleasure, visionAmerjust, largeAmer
انگليسي اينکه قبل بريتانيايي تلفظ نمي شود، مگر
R در answer از يک حرف بي صدا بيايد (مثًال اما در انگليسي
.هميشه تلفظ مي شود
تلفظ بجاي
را به و) (
(the passive voice)افعال مجهول
عمل فعل دًاللت دارد. در واقع ما از افعال معلومکننده يا عامل)، فاعل به activeدر جمًالت معلوم ( استفاده مي کنيم. به اين مثالها توجه کنيد:فاعل چه کاري را انجام دهدبراي بيان اينکه
The dog chased the cat. (سگ گربه را دنبال کرد) My father built this house in 1960. ( ( ساخت1960پدرم اين خانه را در سال
که کننده يا انجام دهنده ابه ما اين اجازه را مي دهند که کسي يا چيزي ر) passive (ولي جمًالت مجهول چه عملي بر نيست (غير عامل) در جاي فاعل قرار دهيم. در واقع از افعال مجهول براي بيان اينکه عملي
:، استفاده مي شودروي فاعل اتفاق مي افتد
13
The cat was chased by the dog. (گربه توسط سگ دنبال شد) This house was built in 1960. ( ( ساخته شد1960اين خانه در سال
حالت مجهول، توجه داشته باشيد که در اغلب موارد اينکه چه کسي يا چه چيزي عمل را هنگام استفاده ازR در جمله زير اينکه چه کسي اتاق را تميز مي کند براي گوينده انجام مي دهد نا معلوم يا بي اهميت است. مثًال
:اهميتي ندارد
This room is cleaned every day. (اين اتاق هر روز تميز مي شود)
ده است، در اين صورت بايد ازابخواهيم بيان کنيم که چه کسي (يا چه چيزي) آن عمل را انجام د ولي اگر :استفاده کنيم by حرف اضافه
This house was built by my father. (اين خانه توسط پدرم ساخته شد)
This picture was painted by a great painter. ( اين نقاشي توسط يک نقاش بزرگ کشيده شده)
ساختار
به همان زمان فعل معلوم مي آوريم و ار to be صيغه مجهول فعل معلوم، فعل بطور کلي براي ساخت :را به آن مي افزاييم اسم مفعول همان فعل
.Somebody cleans this room every day :معلوم .This room is cleaned every day :مجهول .He bought this car last week :معلوم .This car was bought last week :مجهول
:مي توانيد فهرست افعال معلوم و معادل مجهول آنها را مًالحظه کنيد در جدول زير
مجهولمعلومزمان
14
keepsحال سادهنگه مي دارد
is keptمي شود نگهداري
is keepingحال استمراريمي دارد دارد نگه
is being keptاست در حال نگهداري شدن
keptگذشته سادهنگه داشت
was keptنگهداري شد
was keepingستمرارياگذشته مي داشت داشت نگه
was being keptبود در حال نگهداري شدن
has keptحال کاملنگه داشته است
has been keptاست نگهداري شده
had keptگذشته کاملنگه داشته بود
had been keptبود نگهداري شده
will keepآيندهنگه خواهد داشت
will be keptشد نگهداري خواهد
would keepشرطينگه مي داشت
would be keptمي شد نگهداري
would have keptشرطي کاملبودند نگه داشته
would have been keptبود نگهداري شده
to keepمصدر نگه داشتن
to be keptشدن نگهداري
to have keptمصدر حال کاملنگه داشتن
to have been keptشدن نگهداري
keepingوجه مصدري اسم مصدرنگهداري
being keptشدن نگهداري
جدول: کتاب آموزش و خودآموز گرامر انگليسي آکسفورد، ترجمه حسن اشرف الکتابي منبع
Reported speechنقل قول
هنگاميکه ميخواهيم گفته هاي شخص ديگري را نقل کنيم، مي توانيم از دو حالت مختلف استفاده کنيم:
R (واو به واو) تکرار کنيم (نقل قول مستقيم):1 - مي توانيم گفته هاي شخص مورد نظر را عينا
She said, 'It is raining.'
ستفاده کنيم:او يا مي توانيم از نقل قول غير مستقيم
She said that it was raining.
د شده خوب دقت کنيد:ادر مثال زير به تغييرات ايج
قول غير مستقيم هميشه مي توانيم
15
I told her (that) I wasn't hungry.
He said (that) he was feeling ill.
نام شخص مخاطب say ولي پس از
He told herHe said
جدول تغييرات از نقل قول مستقيم به غيرمستقيم
R فعال موجود در بقيه جمله هماست و نيز ا زمان گذشتهدر نقل قول غيرمستقيم، فعل اصلي جمله معموًال بايد به زمان گذشته تبديل شوند. اين تغييرات به شرح زيرند:
مستقيم → غير مستقيممثال
'I love you,' he said. → He told her that he loved her.
→ حال سادهگذشته ساده
'I'm talking on the phone,' she said. → She said that she was talking on the phone.
→ حال استمراريگذشته استمراري
He said, 'The rain has stopped'. → He said that the rain had stopped.
→ حال کاملگذشته کامل
He said, 'I've been reading for 3 hours.' → He said that he had been reading for 3 hours.
گذشته کاملاستمراري
حال کامل استمراري→
He said, 'I met him in the theatre.' → He said he had met him in the theatre.
→ گذشته سادهگذشته کامل
'I was driving carefully,' he told the police. → He told the police he had been driving carefully.
گذشته کامل→ گذشته استمرارياستمراري
در جمله نقل قول مستقيم از گذشته کامل استفاده شده باشد، در جمله نقل قول
:غيرمستقيم تغييري ايجاد نمي شود
16
Tom said, 'when I arrived, she gone.' → Tom said when he had arrived, she
مجبور نيستيم كه فعل را در جمله نقل قول غيرمستقيم تغيير دهيم. اگر ما چيزي ن صحيح مي باشد،
ديگر نيازي به تغيير فعل (از زمان حال به
'He loves ice-cream,' his mother said. → His mother said that he loved) ice-cream. (he still cream)
)he (در مثال باًال پر واضح است که او به بستني عًالقمند است و دليلي ندارد
افعال کمکي وجهي در نقل قول غيرمستقيم
should و might، could، would به shall و may ،can ،willدر نقل قول غيرمستقيم افعال کمکي وجهي تبديل مي شوند. يعني:
تبديل مي شود به
→
مثال:
'I will sell my car,' he told me.He told me that he would sell his car.
'I can help you,' he said.He said he could help me.
'The teacher may be ill,' he said.He said that the teacher might be ill.
:غيرمستقيم تغييري نمي کنند در جمًالت نقل قول must و used to، ought to ل كمكياافع ولي
17
I told her that I used to smoke twenty a day.
تغييرات الزم ديگر در نقل قول غيرمستقيم
در نقل قول غيرمستقيم عًالوه بر تغييراتي که در افعال صورت مي گيرد، در بعضي ديگر از اقسام کلمه، از نيز تغييراتي ايجاد مي شود که در جدول زير بعضي از آنها را مي بينيد:قيدهاجمله
→مستقيمغيرمستقيم
thatthis
thosethese
therehere
thennow
that daytoday
the previous day / the day before
yesterday
the next day / the following day
tomorrow
the following week / year ...next week / year ...
the previous week / year ...last week / year ...
چند مثال:
'I like it here,' he said.He said that he liked it there.
He said, 'We'll visit the factory tomorrow.'He said that he would visit the factory the next day.
(Question Tags)ضمايم پرسشي
محاوره اي) افزوده مي شوند.انگليسيضمايم پرسشي پرسشهاي کوتاهي هستند که به انتهاي يک جمله (در
به جمًالت زير دقت کنيد:
You are a teacher, aren't you? (شما يك معلم هستيد، اينطور نيست؟)
Farhad works hard, doesn't he? (فرهاد سخت کار مي کند، اينطور نيست؟)
.هستند ضمايم پرسشي doesn't he و aren't you در مثالهاي باًال
18
ضمايم پرسشي قواعد ساختن
:کمکي ز دو کلمه ساخته مي شوند: يک ضمير فاعلي پس از يک فعلا ضمايم پرسشي- 1
پرسشي ضميمه + جمله اصلي
Tom is a student, isn't he?
فعل کمکي
ضمير فاعلي
:فاعل جمله اصلي مطابقت مي کند فاعل آن با- 2
Jim plays football, doesn't he?
The students will be arriving soon, won't they?
:فعل کمکي جمله اصلي مطابقت مي کند، با اين تفاوت که فعل کمکي آن با- 3
مثبت باشد، »ضميمه پرسشي« منفي، و اگر جمله اصلي منفي باشد »ضميمه پرسشي« الف- اگر جمله اصلي.خواهد بود مثبت
It wasn't an interesting film, was it?
They will finish their job, won't they?
You wouldn't tell anyone, would you?
با توجه به زمان جمله) (did و يا does، do نداشت از صلي وجودا کمکي در جمله ب- اگر هيچ نوع فعل:مي کنيم استفاده
She plays the piano, doesn't she? You look well today, don't you? You sold your car, didn't you?
( در زبان انگليسيstressاسترس )
استفاده مي کنند. گاهي هم از حروف ' ) از عًالمت stressدر بيشتر ديکشنريها براي نشان دادن استرس ( بزرگ استفاده مي شود. به عنوان مثال به کلمه هاي زير دقت کنيد:
magazine /, ' /
letter /' /
) قرار دارد.let) و در کلمه دوم روي سيًالب اول (-zine-در کلمه اول استرس روي سيًالب (يا بخش) سوم (
R داراي يک سيًالب استرس دار نيز مي باشد:انگليسيهر کلمه که داراي دو يا چند سيًالب باشد، حتما
'yellow )= YEL + low(
sham'poo )= sham + POO(
com'puter )= com + PU + ter(
تغيير استرس کلمات
19
بسياري از کلمات در زبان انگليسي به دو صورت اسم و فعل (هر دو) به کار مي روند. تلفظ بسياري از اين نوعR در کلمه اکلم کهsur'priseت، چه به صورت اسم به کار روند و چه به صورت فعل هميشه يکسان است. مثًال
)prise-فلگيري« و هم به معني »غافلگير کردن« مي باشد، استرس همواره روي سيًالب دوم (اهم به معني »غ قرار دارد.
اما بعضي از اين کلمات دو حالتي، اسم و فعل هر کدام - از لحاظ محل قرار گيري استرس - تلفظي متفاوت دارند. مهمترين اين کلمات در جدول زير آورده شده اند:
معنيفعلاسم
'conductcon'ductرهبري - رهبري کردن
'conflictcon'flictزد و خورد- زد و خورد کردن
'decreasede'creaseکاهش - کاهش يافتن
'contestcon'testرقابت - رقابت کردن
'contrastcon'trastفرق - فرق داشتن
'escorte'scortنگهبان - نگهباني کردن
'exportex'portصدور - صادر کردن
'importim'portورود - وارد کردن
'increasein'creaseافزايش - افزايش يافتن
'insultin'sultتوهين - توهين کردن
'permitper'mitاجازه - اجازه دادن
'presentpre'sentدناهديه - هديه د
'progresspro'gressپيشرفت - پيشرفت کردن
'protestpro'testاعتراض - اعتراض کردن
'rebelre'belشورش - شورش کردن
'recordre'cordثبت - ثبت کردن
'suspectsus'pectمظنون - مظنون بودن
'transfertrans'ferانتقال - انتقال دادن
'transporttrans'portحمل و نقل - حمل کردن
'upsetup'setژگون کردناواژگوني - و
(Indefinite article )حرف تعريف نامعين
مي باشد.an و aحرف تعريف نامعين شامل
قبل از يك حرف بي صدا بکار مي رود:aحرف تعريف
20
a car, a man, a bus, a house
) بکار مي رود:a,e,i,o,uز يک حرف صدادار (اقبل anحرف تعريف
an apple, an actor, an animal, an old man
honest، hour، تلفظ نمي شود (غير آنها حرف تعريف
: an hour, an h
useful، unit، university، union، European و ... با
اينکه با حروف صدادار شروع مي شوند، ولي تلفظ مي شود. مورد استفاده
a university,
قابل سامي مفرد
a book, a happy boy,
anيا از ، R هيچ کلمه اي مي کنيم و يا اصًال
It's a catAnd it's a monkeybut: These are all
a horse,
(an يا aموارد کاربرد حروف تعريف نامعين )
ما وقتي که به همانا استفاده مي کنيم. an يا a- هنگاميکه براي اولين بار به کسي يا چيزي اشاره مي کنيم از 1 استفاده کرد: theچيز دوباره اشاره مي شود، بايد از
I bought a new shirt yesterday. But my wife thinks the shirt doesn't fit me. (.ديروز يک پيراهن نو خريدم. ولي همسرم فکر مي کند که آن پيراهن اندازه من نيست)
Once I had a really big dog. But the dog wasn't very useful, so I gave the dog to a friend.( ازماني يک سگ خيلي بزرگ داشتم. اما آن سگ خيلي مفيد نبود، براي همين سگ را به يک دوست دادم. )
يا one معني ين حالت همانا استفاده مي کنيم. در an يا a كه به يك چيز مفرد اشاره مي شود از وقتي- 2 ...):و three، two »يک« را مي دهد (در مقايسه با
I'd like an apple and two oranges.
Yesterday I bought three pencils and a notebook. :در اصطًالحات عددي خاص- 3
a halfدوم يک a thirdسوم يک an eighthهشتم يک
21
a coupleجفت يک a dozenدوجين يک a hundredصدتا a thousandهزارتا a millionميليون يک
:خاص از يک گروه يا طبقه هنگام اشاره به يک عنصر- 4
:الف. همراه با اسامي شغلها
She's a doctor.
My father is a teacher.
Are you an engineer?
:ب. همراه با مليتها و مذاهب
I'm an Iranian.
You are a Chinese.
She is a Catholic.
:کميت ر واهمراه با کلمات و اصطًالحات مربوط به مقد- 5
a few (of)a lot (of)
a little (of)a (great) deal (of)
a bit (of)a number (of)
:such و what- همراه با اسامي مفرد قابل شمارش و پيش از کلمات 6
What a beautiful day! (چه روز زيبايي!)
What a strange friend you have! (عجب دوست عجيبي داري!)
Such a pity! (چه حيف شد!)
(Definite article )حرف تعريف معين
مي باشد که همواره پيش از اسامي مفرد و جمع، يا پيش از اسامي قابلtheحرف تعريف معين شامل دقت کنيد:a و theشمارش و غيرقابل شمارش به يک صورت بکار مي رود. در جدول زير به تفاوت بين
قابل شمارش مفردقابل شمارش جمعشمارش غير قابل
the waterthe catsthe catمعين
watercatsa catنامعين
(theموارد کاربرد حرف تعريف معين )
R به چيزي 1 شاره کرده باشيم:ا- وقتي که قبًال
We saw a strange bird at the zoo. The bird was blue! (!پرنده عجيبي در باغ وحش ديديم. آن پرنده آبي بود)
22
R به آن وقتي كه هم- 2 اشاره اي گوينده و هم شنونده مي دانند که درباره چه صحبت مي شود، حتي اگر قبًال:نشده باشد
'Where's the dog? 'It's in the garden.' (.سگ (يا سگه) کجاست؟ در باغچه است)
:چيزهايي اشاره مي کنيم که مي دانيم تنها يکي از آن وجود دارد وقتي که به- 3
the sun, the earth, the moon, the sky, the stars, the sea, the South Pole
:مي شود قبل از اسمي که به واسطه کلماتي که بعد از آن مي آيند شناخته- 4
The hotel where I stayed was excellent.(.هتلي که در آن اقامت داشتم عالي بود)
The man sitting over there is my husband.(.مردي که آنجا نشسته است شوهر من است)
The car that I bought last week has broken down. ( است هفته قبل خريدم خراب شده ماشيني که .)
:same و only ، اعداد ترتيبي،صفات عالي از قبل- 5
the highest mountain, the first time, the last chapter, the same colour, the only child
:همراه با صفات براي اشاره به يک گروه يا طبقه از مردم- 6
the young (جوانان) the old (پيران) the poor (فقرا) the unemployed (بيکاران)the English (انگليسيها) the Japanese (ژاپنيها)
تنها برخي از اسامي ملتها داراي يک صفت هستند. براي بقيه
ختم مي شود،the Indians و the
اوقيانوسها، رودخانه ها همراه برخي از اسامي جغرافيايي مانند رشته کوهها، مجمع الجزايرها، درياها، به- 7 ...:و
the Andesرشته کوههاي آند the Indian Oceanاوقيانوس هند the Persian Gulfخليج فارس the Canary Islandsجزاير قناري the Red Seaدرياي سرخ the Suez Canalکانال سوئز the (River) Thamesرودخانه تامز the Sahara (Desert)صحراي آفريقا
(theحذف حرف تعريف معين )
23
:استفاده قرار نمي گيرد مورد the در موارد زير حرف تعريف
:همراه اسم افراد به- 1
Ann, James, Brian Jackson
:مي کنيم استفاده the آنجا که اسامي افراد بصورت جمع مي آيد از ولي
the Johnson's خانواده جانسون, the Smiths خانواده اسميت
:عنوان مثال شاره شد. بها در باًال به آنها قبل از اسم مکانها، البته به جز مواردي که- 2
Asia, Africa, Europe, North Americaقاره ها
Brazil, Japan, Pakistanکشورها
Sicily, Bermuda, Kishجزيره ها)و نه مجمع الجزايرها(
London, Tehran, Cairoشهرها
Everest, Alborz, Kilimanjaroکوهها)و نه رشته کوهها(
باشند تنها در مورد اسم کشورهايي که مفرد حذف مي شود. پيش از اسم کشورهايي :استفاده مي کنيم
the United States, the Netherlands, the United Arab Emirates
اسامي کشورها ازRepublic، Kingdom و غيره
:را بکار ببريم
the Czech Republic, the United Kingdom
:همراه اسم زبانها به- 3
Farsi, English, French, Arabic
...: به همراه اسم وعده هاي غذايي مانند صبحانه و- 4
breakfast, dinner, lunch
و ... اگر منظور ما bed، sea، work، prison، court، hospital، church، school در مورد جاهايي مانند- 5:استفاده نمي شود the کلي باشد، در اينصورت از
24
I go to school by bus . جمالت شرطيمن با اتوبوس به مدرسه مي روم. (»مدرسه« به طور کلي و نه يک مدرسه خاص
. عبارتي که حاويعبارت اصلي و ديگري عبارت شرطيجمًالت شرطي شامل دو قسمت مي باشند: يکي if مي ناميم.عبارت اصلي و عبارت ديگر را عبارت شرطي باشد را
بيان مي شود.عبارت شرطي توصيف مي شود بستگي به شرطي دارد که در عبارت اصليرويدادي که در
we will get wet.If it rains this evening,
شرطي عبارتاصلي عبارت
عبارت شرطي مي تواند در انتهاي جمله نيز بيايد، ولي در اين صورت عًالمت ويرگول (,) حذف مي شود:
if you press this button.The door opens
اصلي عبارتشرطي عبارت
به طور کلي سه نوع جمله شرطي وجود دارد:
جمًالت شرطي نوع اول جمًالت شرطي نوع دوم جمًالت شرطي نوع سوم
جمالت شرطي نوع اول
از جمًالت شرطي نوع اول براي بيان يک شرط (يا موقعيت) ممکن و يک نتيجه محتمل در آينده استفادهمي شود.
ifساده حالwill/won't مصدر بدونto
ifI work hard,I willpass my exams.
If I find your watch, I will tell you. (. گفت اگر ساعت شما را پيدا کنم به شما خواهم )
If we leave now, we'll catch the 10.30 train.( مي رسيم 10:30اگر حاًال حرکت کنيم به قطار ساعت )
If I see him, I'll tell him the news. (.اگر او را ببينم خبرها را به او خواهم گفت)
You'll get wet if you don't take an umbrella. (. شد اگر چتر نبري خيس خواهي )
should ،must ،ca و غيره نيز استفاده کرد که :ين صورت معني آن کمي فرق خواهد کرد
If you pull the cat's tail, it may scratch you. اگر دم گربه را بکشي ممکن است تو را ) ( چنگ بزند
You rice if you want to lose weight.اگر مي خواهي وزن کم کني بايد کمتر )
بخوري برنج )
25
جمالت شرطي نوع دوم
از جمًالت شرطي نوع دوم براي بيان يک شرط يا موقعيت غير واقعي يا غير ممکن و نتيجه محتمل آن در زمانحال يا آينده بکار مي رود. در واقع در اين نوع جمًالت حال يا آينده اي متفاوت را تصور مي کنيم.
ifساده گذشتهwould )'d(would not )wouldn't(
toمصدر بدون
ifI had more money, Iwould ('d)buy a new car.
ifyou lived in England, you
would ('d)soon learn English.
چند مثال ديگر:
If he needed any money, I'd lend it to him. (But he doesn't need it)( احتياج داشت به او قرض مي دادم اگر به پول )
If I had more time, I'd help you. (اگر وقت بيشتري داشتم به شما کمک مي کردم)
If I were* a rich man, I'd buy an expensive car. ( ماشين گرانقيمت مي خريدم اگر ثروتمند بودم يک )
I wouldn't accept the job (even) if they offered it to me.( قبول نمي کردم اگر آن کار را به من پيشنهاد مي کردند هم )
از was در اين نوع جمًالت، اغلب بجاي
If I wereTehran, we could meet more often.
جمالت شرطي نوع سوم
ي غير ممکن استفاده مي شود. در واقع در اين نوع جمًالت،ااز اين نوع جمًالت شرطي براي تصور گذشته گوينده آرزوي يک گذشته متفاوت را دارد. (ولي به هر حال گذشته ها گذشته!)
if + گذشته کامل + would have + سوم فعل قسمت )p.p.( + ....
If I'd seen you, I would have said hello.( مي دادم اگر تو را ديده بودم، سًالم )
If he had driven more carefully, he wouldn't have been injured.( بيشتري رانندگي کرده بود، مجروح نمي شد اگر با دقت )
If I had known you were in hospital, I would have gone to visit you.( شما در بيمارستان بستري بوديد مي آمدم و شما را مًالقات مي کردم اگر مي دانستم )
I would have gone to see him if I had known that he was ill.( مي زدم اگر مي دانستم بيمار بود مي رفتم و به او سر )
would در اين نوع جمًالت مي توان بجاي :هم استفاده کرد
If the weather hadn't been so bad, we
26
have gone out.
اصلي ن در عبارت استفاده کرد و در عبارت شرطي نبايد آن را
If I had seen you, I would have said hello. (I would have seen you
(فاعلي، مفعولي، ملکي، انعکاسي و...)ضماير
ضمير کلمه اي دستوري يا گرامري است که جانشين يک اسم يا عبارت اسمي مي شود. ضميرها انواع مختلفي دارند که مهمترين آنها عبارتند از: ضماير فاعلي، مفعولي، ملکي، انعکاسي، اشاره اي، نامعين، نسبي و سؤالي
که از اين ميان ضماير فاعلي، مفعولي ملکي و انعکاسي جزو ضماير شخصي به حساب مي آيند.
ضماير فاعلي ضماير مفعولي ضماير ملكي و صفات ملكي ضماير انعكاسي ضماير ديگر
ضماير فاعلي
مفردجمع
weIشخص اول
youyouشخص دوم
theyhe, she, itشخص سوم
و...) همه ضماير شخصي (فاعلي، مفعولي در مورد انسان به کار گرفته
هم مي تواند به انسان و هم
هميشه بصورت بزرگ نوشته بکار مي شود، حتي اگر در وسط يک جمله
Am I
27
ضماير مفعولي
مفعول→فاعل
I→me
you→you
he→him
she→her
it→it
we→us
they→them
اگر چه اين ضماير را ضماير مفعولي مي ناميم، اما آنها به جز در جاي مفعول در هر جاي ديگري هم مي توانندR بعد از فعل يا بعد از يک حرف اضافه: قرار بگيرند، مثًال
Our teacher was angry with us. (معلممان از دست ما عصباني بود.)
Give me a ring tomorrow. (فردا به من زنگ بزن.)
When he comes in, please tell him I phoned. R به او بگوييد که من زنگ زدم) (.هر وقت آمد، لطفا
I'm older than you. (من از تو بزرگترم.)
'I'm hungry.' 'Me too.' (» (». »من هم همينطور من گرسنه ام.«
and هنگاميکه از ضماير شخصي به همراه مي کنيم، مؤدبانه تر اين است که
را بعد از اسامي و ضماير ديگر
you and I, my father and and us
را بايد قبل از اسامي و ضماير
you and your wife,
ضماير ملكي و صفات ملكي
ضماير ملكي و صفات ملكي نشان مي دهند که چه چيزي به چه کسي تعلق دارد.
)I()you()he()she()it()we()they(
myyourhisheritsourtheirصفات ملکي
mineyourshishers-ourstheirsضماير ملکي
28
ز يک اسم مي آيند (به همين دليل صفت ناميده مي شوند) ولياتوجه داشته باشيد که صفات ملکي هميشه قبل مي شود و مي تواند به تنهايي به عنوان فاعل، مفعول و ... قرارصفت ملکي+اسمضمير ملکي جانشين
بگيرد (به همين دليل ضمير ناميده مي شود).
چند مثال:
This is my book. (اين كتاب من است.) This book is mine. (اين کتاب مال من است.)
This is her purse. (اين کيف اوست.)This is hers. (اين مال اوست.)
Are those your pens? No, these are his. (ضمير ملکي)
ضماير انعکاسي
ز:اختم مي شوند ضماير انعکاسي ناميده مي شوند و عبارتند selves- و self-کلماتي که به
(selves)-جمع ourselvesخودمانyourselvesخودتانthemselvesخودشان
(self)-مفرد myselfخودم
yourselfخودتhimself(مذکر) خودشherself(مؤنث) خودشitself(اشياء) خودش
توجه داشته باشيد که در ضماير انعکاسي عمل به فاعل جمله برمي گردد و در واقع مفعول همان فاعل است:
He cut himself. (خودش را زخمي کرد.)
You should be ashamed of yourself. (بايد از خودت خجالت بکشي.)
Help yourselves. (از خودتان پذيرايي کنيد. )
We blame ourselves. (ما خودمان را مقصر مي دانيم.)
استفاده از ضماير انعکاسي براي تأکيد
از ضماير انعکاسي مي توان براي تأکيد روي يک اسم، ضمير يا عبارت اسمي استفاده کرد که در اين حالت بعد از آنها در جمله قرار مي گيرند:
I can do it myself. (من خودم مي توانم اين کار را انجام دهم.)
We can repair the roof ourselves. (ما مي توانيم خودمان سقف را تعمير کنيم.)
The film itself wasn't very good but I liked the music. (.خود فيلم خيلي خوب نبود ولي از موسيقي آن خوشم آمد)
ديگر ضماير
.those و these، that، this: شامل شاره اي،ا ضماير- 1
: مثال Is this your T-shirt?
.where و when ،whom ،whose ،who ،that ،which: شامل ضماير نسبي،- 2
29
:مثال
The school that I went to is in the centre of the city.
.whatever و when، where، why، what، who: ، شاملپرسشي ضماير- 3
:مثال
What time is it?
:one another و each other ضماير دوطرفه، شامل- 4
:مثال
They love each other.
،none، nobody، nothing، someone، somebody، something، anyone ضماير نامعين، شامل- 5anybody، anything و no one:
:لامث Nobody knew what to do.
www.zabanamoozan.com: منبع
اسمها
را در دو گسترده ترين اقسام کلمات را تشکيل مي دهند. بطور کلي در زبان انگليسي مي توان اسامي اسم ها :دسته طبقه بندي کرد: اسامي قابل شمارش و اسامي غير قابل شمارش
شوند. اين بدين معني است که آن دسته از اسامي هستند که مي توانند شمرده اسامي قابل شمارش .مي تواند بيش از يکي از آنها وجود داشته باشد
يا آب). اين اسامي تنها water اسامي هستند که قابل شمردن نيستند (مانند اسامي غير قابل شمارش .حالت جمع ندارند بصورت مفرد بکار مي روند و
مثال چند
:سامي قابل شمارشا- 1
مفردجمع
the boysthe boy
some answersan answer
those carsthat car
30
:اسامي غير قابل شمارش- 2
paper, wood, coal, silk, wool, cottonبسياري از مواد و مصالح
gold, iron, silver, steelفلزات
fish, fruit, sugar, meat, cheese, bread
غذايي مواد
water, oil, milk, tea, air, steam, oxygen
گازها مايعات و
money, music, noise, land, hair, ice, snow
ديگر چيزهاي
ويژگيهاي اسامي قابل شمارش و غير قابل شمارش
:اسمهاي قابل شمارش
.بيايند one يا an، a مي توانند به دنبال- 1
.بيايند those و these، few، many مي توانند به دنبال- 2
3 -R .و ...) بيايند two ،three مي توانند به دنبال يک عدد (مثًال
:مثال
شمارش قابلغير قابل شمارش
(not: ... a good work.)I have a good job.
(not: ... Those foods.)Those meals were delicious.
(not: ... two breads.)I bought two loaves.
:غير قابل شمارش اسمهاي
.مورد استفاده قرار بگيرند some بايد با بکار روند، بلکه) an و a (نند با حروف تعريف نامعينانمي تو- 1
.بيايند little و much مي توانند به دنبال- 2
half the و most of the، all of the، all the راحتي مي توانند به دنبال اصطًالحاتي از قبيل به- 3 .بيايند
:مثال
قابل شمارش غيرقابل شمارش
(not: ... made of trees.)It's made of wood.
(not: ... too much vehicle.)There's too much traffic.
31
(not: ... all the table.)I sold all the furniture.
مي تـوان بسيـاري از اسمهاي غير قابل بـا استفـاده از بعضي کلمات و
عبارات، به قابل شمارش تبديل کرد. از جمله
a piece of ، a bit of ، a little bit :کرد اشاره
I bought furniture at the market.
I want to give you two bits of advice.
مانند يک اسم جمع به نظر مفرد غير مي رسد، ولي در حقيقت يک اسم
There news in the newspapers.
جمع
R براي اينکه يک اسم بيشتر مفرد به اسمها قابل شمارش هستند و مي توانند به صورت جمع درآيند. معموًال :آن اضافه مي کنيم به انتهاي s- صورت جمع درآيد، يک
cat, catsface, facesboy, boys
:مي گيرند es- ختم مي شوند، sh يا ch، x، z، s دسته از اسامي که به ولي آن
bus, busesbox, boxesbrush, brusheswatch, watches
ies کرده و به جاي آن حذف ار y ختم مي شوند، y بي صدا و يک حرف اسمهايي کـه به در ضمن :مي گذاريم
baby, babiescountry, countriesfly, fliestry, tries
اسامي جمع بي قاعده
:با تغيير حروف صدادار آنها، به حالت جمع در مي آوريم ااز اسمها ر بعضي- 1
جمع→مفرد
32
man→men(ها)مرد
woman→women(ها) زن
mouse→mice(ها)موش
foot→feet(ها)پا
tooth→teeth(ها)دندان
goose→geese(ها)غاز
:تبديل مي شود ves- به fe- يا f- ختم مي شوند، هنگام جمع اين fe- يا f- بسياري از اسمهايي که به- 2
calf→calves(ها)گوساله
half→halves(ها) نيمه
knife→knives(ها)چاقو
leaf→leaves(ها)برگ
life→lives(ها)جان
loaf→loavesقرص(هاي) نان
shelf→shelves(ها)قفسه
thief→thieves(ها)دزد
wife→wives(ها)همسر
wolf→wolves(ها)گرگ
:بعضي از حيوانات در حالت جمع هيچ تغييري نمي کند اسم- 3
deer (ها)آهوsheep (ها)گوسفندfish (ها)ماهي
:ختم مي شوند ss- يا ese- آن دسته از اسامي مليتها که به و نيز
a Chineseيک چيني→two Chinese
دو چيني
one Swissسوييسي يک→some Swissچند سوييسي
مقياسها اشـاره مي کننـد، هنگاميکه بعد از يک عدد و ... واقع عداد وا آن دسته از اسامي که بـه همچنيـن :مي شوند
two hundredthree dozen
R ًالتين، فرانسه يا يوناني)، گاهي حالت- 4 جمع خود را حفظ بسياري از اسمهايي که ريشه خارجي دارند (مثًال :مي کنند
cactus→cacti/cactuses
octopus→octopi/octopuses
syllabus→syllabi/syllabuses
alga→algae
larva→larvae
nebula→nebulae
index→indices/indexes
analysis→analyses
33
thesis→thesesphenomeno
n→phenomena
ملكي حالت
)ختم نمي شوند s داراي يك حالت ملكي مي باشند كه در آن به اسمهاي مفرد (و نيز اسامي جمعي كه به اسمها's يک آپاستروف) اضافه مي شود(-' و به اسامي جمع:
my daughter's room دخترم اتاقmy daughters' room اتاق دخترهايم
men's clothes لباسهاي مردانه
your friend's new car جديد دوستتان ماشين
the boy's teacher پسر معلم آن
the students' hostel خوابگاه دانشجويان
)X's Y= the Y of X: بيان کرد: (قاعده اغلب به صورت ديگري هم مي توان املکي ر حالت
my daughters' room = the room of my daughtersthe ship's side = the side of the ship
و...)، کشورها، حيوانات بهتر است آنجا که صحبت از انسان، گروههاي انساني (مانند دولتها، کميته ها، هيئتها اما.استفاده شود X's Y و... به ميان مي آيد از همان ساختار
صفات
صفات کلماتي هستند که کيفيت و چگونگي افراد، اشياء، مکانها و ... را بيان مي کنند. صفت تنها يک حالت دارد؛ يعني اينکه با اسم مفرد يا جمع، مذکر يا مؤنث بطور يکسان بکار مي رود:
a young man/woman young men/women
تبديلthose و these مي باشند که پيش از اسامي جمع به that و thisاما تنها موارد استثناء، صفات مي شوند:
this book - those books, that boy - those boys
صفات مکان
موقعيت ها و جاهاي مختلفي در يک جمله ظاهر شوند که در زير به مهمترين اين صفت ها مي توانند در :اشاره مي شود موقعيت ها
:اسم قبل از يک- 1
a good man, an old car, the green carpet
:اسمي را توصيف مي کنند گاهي بيش از يک صفت،
a good young man, the beautiful green carpet
34
:be پس از فعل- 2
You are beautiful. She is fat. The bus is late.
:مي توانند قبل از صفت قرار بگيرند stay و seem، look، become ، افعال ديگري نيز مانندbe بجز فعل
It looks interesting. (جالب به نظر مي رسد.) It is becoming sunny. (هوا دارد آفتابي مي شود.)
:محسوب مي شود ، که در اين صورت کلمه اصلي يک عبارت اسميthe پس از- 3
the young جوانان
the old پيران
the dead مردگان
the English انگليسي ها
.)مراجعه کنيد ) the ( معين موارد کاربرد حرف تعريف اطًالعات بيشتر به براي کسب(
:افعال، يک صفت مي تواند به دنبال مفعول بيايد بعد از برخي-4
فاعلفعلمفعولصفت
secret.her pastkeptShe
mad.meis drivingThe noise
lucky.myselfconsiderI
angry.himmadeHer behaviour
صفات ترتيب
R قبل از اسم مي آيند، اما اگر بيش از يک صفت اسمي را توصيف کنند، در اينصورت مي دانيم که صفت ها معموًالR به ترتيب خاصي قرار مي گيرند. هر چند ترتيب قرار گيري صفت ها پيش از يک اسم هميشه ثابت صفتها معموًال
:نحوه ی جاگيري کلي آنها را ياد بگيريد اما جدول زير به شما کمک مي کند تا ،نيست
6جنس
5مليت
4رنگ
3سن
2اندازه
1 بيان عقيدهيا احساس
flower yellow beautifula
nurse Indian young handsomethat
tableswooden big those
cat Persianwhiteold an
صفات تفضيلي و عالي
35
)most يا est -با افزودن (عالي و) more يا er -با افزودن (تفضيلي مي توانند هر دو حالت بيشتر صفت ها .باشند. در ادامه نحوه ساخت هر دو حالت را خواهيد آموخت را داشته
عاليتفضيلي
large بزرگlarger بزرگترthe largest بزرگترين
tall بلندtaller بلندترthe tallest بلندترين
beautiful زيباmore beautiful زيباترthe most beautiful زيباترين
:نحوه ساخت صفات تفضيلي- 1
:به انتهاي صفات يک هجايي er- الف- با افزودن
old, older bright, brighter
:به ابتداي صفات چند هجايي more ب- با افزودن
difficult, more difficult interesting, more interesting
:نحوه ساخت صفات عالي- 2
هجايي به انتهاي صفات يک est- افزودن الف- با
old, oldest bright, brightest
:به ابتداي صفات چند هجايي the most افزودن ب- با
difficult, the most difficult interesting, the most interesting
نامنظم صفات
عاليتفضيلي
good better the best
bad worse the worst
far further the furthest
littlelessthe least
manymorethe most
36
muchmorethe most
oldolder/elderthe oldest/eldest
نکته اماليي چند
از همان قواعدي استفاده مي کنند که براي ختم مي شوند، حتي اگر چند هجايي باشند نيز y صفاتي که به- 1 i به yا ، est و er داشته باشيد که در اينصورت موقع اضافه کردن صفات يک هجايي بکار مي روند، اما بايد توجه
:تبديل مي شود
pretty, prettier, prettiest happy, happier, happiest funny, funnier, funniest
انتهاي صفات يک هجايي که داراي يک حرف با صدا هستند و به يک حرف به est يا er هنگام اضافه کردن- 2 :، حرف بي صداي آخر تکرار مي شود)big مانند (بي صدا ختم مي شوند
big, bigger, biggest sad, sadder, saddest hot, hotter, hottest fat, fatter fattest
:نمي شود اگـر صفتي داراي بيش از يـک حرف صدادار بود، در ايـن صـورت حرف بي صداي آخر تکـرار ولي
great, greater, greatest
:خود را از دست مي دهند eا ،est يا er ختم مي شوند، هنگام اضافه کردن e صفاتي که به- 3
blue, bluer, bluest large, larger, largest strange, stranger, strangest
مقايسه
ميان آنها وجود مکان ها، اشياء و ...، وقتيکه هيچ تفاوتي ،براي مقايسه افراد :صفت قياسي همتراز- 1 :نداشته باشد از ساختارهاي زير استفاده مي کنيم
as + صفت + as:مثبت
not as + صفت + asnot so + صفت + as
منفي:
I'm as happy as you. (من به اندازه تو خوشحال هستم.)
Farhad is almost as tall as his father. (به بلندي پدرش است R (.فرهاد تقريبا
Our house is not as expensive as your house. (خانه ما به گراني خانه شما نيست.) A cheetah is not so dangerous as a lion.(يوزپلنگ به اندازه شير خطرناک نيست.)
37
than کلمه دو چيز و ... از صفت تفضيلي به همراه ،براي مقايسه دو شخص :صفت قياسي تفضيلي- 2 :استفاده مي شود
She looks younger than my mother. (.از مادرم جوانتر به نظر مي رسد)
I think writing is easier than speaking. (.گمان مي کنم نوشتن از صحبت کردن راحت تر است)
:مي شود براي مقايسه بيش از دو شخص يا دو چيز از صفت عالي استفاده :صفت قياسي عالي- 2
He's the oldest teacher in our school. (.او مسن ترين معلم مدرسه ماست)
It must be the most expensive car in the world. (.اين بايد گرانترين اتومبيل جهان باشد)
قيدها
مي توانند به يک کلمه ديگر قيدها براي اضافه کـردن اطًالعاتي بـه يک عبارت استفاده مي شود. همچنين قيدها از ناميده) modifier (معرف کننـد کـه در ايـن صورت از جمله به يک صفت يـا قيد ديگر نيز اطًالعاتي اضـافه
.مي شوند
انواع قيد
:نوع متداول آنها اشاره مي شود ينجا به پنجا اقسام مختلفي دارند که در قيود
:قيد حالت- 1
well, how, quickly, slowly, hard, fast, angrily, ...
The children are playing happily.( بازي مي کنند با خوشحالي بچه ها دارند )
:قيد مکان- 2
up, down, there, here, above, below, near, ...
How long have you been waiting here?( منتظر بوده ايد؟ اينجا مدتي شما چه )
:قيد زمان- 3
today, yet, still, recently, soon, now, then, ...
You can stay with us until then.( مي توانيد با ما بمانيد آن موقع تا )
:قيد مقدار- 4
very, too, so, quite, much, rather, ...
They are not really my parents.( � آنها والدين من نيستند واقعا )
38
:قيد تکرار- 5
twice, sometimes, often, always, never, ...
Sometimes I write to him.( او نامه مي نويسم به گاهي )
قيدها جاي
:يا مکان اصلي براي قيدها وجود دارد سه جا
)ابتداي عبارت (قبل از فاعل) (ابتدايي در- 1
... +فعلي عبارتفاعلقيد
Sometimesshearriveslate.
):ميانه جمله (مياني در- 2
:ز اولين فعل معينا بعد) الف
:beب) پس از فعل
... +قيدBEفاعل
Sheisalwayslate.
ج) اگر فعل معيني وجود ندارد، قبل از فعل مسندي (قابل صرف):
... +فعل مسنديقيدفاعل
Shesometimesarriveslate.
- در انتهاي عبارت (پاياني):3
قيد...+عبارت فعليفاعل
Shearriveslatesometimes.
ست:ادر جدول زير متداولترين مکان قيدها در جمًالت نشان داده شده
... +فعلي عبارت بقيهقيداولين فعل معينفاعل
Shehasalwaysarrivedlate.
39
مثالمکان قيدنوع قيد
.He never drives fastپايانيحالت
.We can stay thereپايانيمکان
.I'll see you tomorrowپايانيزمان
.This book is rather boringميانيمقدار
.I have never seen him beforeميانيتکرار
قيد گاهي اوقات ممکن است بيش از يک نوع در انتهاي جمله ظاهر شود. در اين صورت
R ترتيب قرارگيري آنها در جمله بدين معموًال
- قيد زمان
You are driving too today. (به ترتيب قيود حالت و زمان
Sit quietly hereترتيب قيود حالت و مکان
ساختار قيد
از لحاظ فرم و ساختار مي توان قيدها را به سه دسته طبقه بندي کرد:
به يک صفت ساخته مي شوند، مانند:ly- قيدهايي که با اضافه کردن 1
slow → slowly
brave → bravely
quick → quickly
دارا هستند، يعني هم مي توانند به صورت قيد به کار روند و هم بها- قيدهايي که همان ساختار صفات ر2 صورت صفت. برخي از مهمترين آنها عبارتند از:
just, well, right, far, forward, early, hard, straight, pretty, little, fast, late, left, backward, deep, direct, near, wrong
R ارتباطي با صفات ندارند. مانند:3 - قيودي که اصًال
so, now, very, there, here, too, as, quite
چند نکته اماليي
به يک صفت ساخته مي شوند. اما هميشه به اين سادگي نيست: lyگفتيم که بسياري از قيدها با اضافه شدن
40
1 -y در انتهاي کلمه به i:تبديل مي شود
gay → gaily
2 -e:در انتهاي کلمه همچنان باقي مي ماند
strange → strangely
:استثنا وجود دارد ولي چند
true → truly
due → duly
whole → wholly
جاي آن را مي گيرد:yنتهاي کلمه حذف مي شود و ا در e ختم مي شوند، ible يا able- در صفاتي که به 3
probable → probably
possible → possibly
مي گيرند:lyختم مي شوند، طبق روش معمول L - صفاتي که به يک حرف با صدا و يک4
actual → actually
general → generally
(نامنظم )فهرست افعال بي قاعده
ياد شده بيشتر از اين مقدار رايجترين افعال بي قاعده به همراه معني آنها آورده شده است. بديهي است تعداد افعال در جدول زير مهمترين و.است يادگيري آنها براي زبان آموزان چندان الزامي نيست، از ذکر آنها خودداري شده ست، اما چونا
معاني اصليمفعول اسمساده گذشتهمصدر
arisearosearisen برخاستن، بلند شدن،
رخ دادن
awakeawokeawoken رابيدار کردن، بيد
شدن
bewas, werebeen بودن، وجود داشتن
beatbeatbeaten زدن، شکست دادن
becomebecamebecome شدن، درخور بودن
beginbeganbegun آغاز کردن، آغاز شدن
bendbentbent خم کردن، خم شدن
betbetbet شرط بستن
bidbidbid پيشنهاد دادن
41
bitebitbitten گاز گرفتن
blowblewblown دميدن، وزيدن
breakbrokebroken شکستن، قطع کردن
bringbroughtbrought آوردن، موجب شدن
broadcastbroadcastbroadcast منتشر کردن، اشاعه
دادن
buildbuiltbuilt ساختن، بنا کردن
burnburned/burntburned/burnt سوختن، سوزاندن
buyboughtbought خريدن
catchcaughtcaught گرفتن، بدست آوردن
choosechosechosen انتخاب کردن، گزيدن
comecamecome آمدن، رسيدن
costcostcost ارزيدن، ارزش داشتن
cutcutcut بريدن، زدن، چيدن
dealdealtdealt معامله کردن، رفتار
کردن
digdugdug کندن، حفر کردن،
کاوش کردن
dodiddone انجام دادن، (عمل)
کردن
drawdrewdrawn کشيدن، ترسيم کردن
dream dreamed/dreamtdreamed/dreamt ب ديدن، رويااخو
ديدن
drink drankdrunkآشاميدن
drivedrovedriven راندن، بردن
eatateeaten خوردن
fallfellfallen افتادن، پايين آمدن
feelfeltfelt احساس کردن، لمس
42
کردن
fightfoughtfought جنگ کردن، نزاع
کردن
findfoundfound پيدا کردن
flyflewflown پرواز کردن
forgetforgotforgotten فراموش کردن
forgiveforgaveforgiven بخشيدن، عفو کردن
freezefrozefrozen منجمد شدن، يخ
بستن
getgotgotten گرفتن، بدست آوردن
givegavegiven (به) بخشيدن، دادن
gowentgone رفتن، رهسپار شدن
growgrewgrown رشد کردن، بزرگ
شدن، روئيدن
hanghunghung آويختن، آويزان کردن،
به دار آويختن
havehadhad داشتن
hearheardheard شنيدن
hidehidhidden پنهان کردن، پنهان
شدن
hithithit زدن، خوردن به
holdheldheld نگهداشتن، گرفتن
hurthurthurt آزردن، آسيب زدن
(به)
keepkeptkept نگاه داشتن،
محافظت کردن
knowknewknown دانستن
laylaidlaid گذاشتن، نهادن، نصب
کردن
leadledled رهبري کردن، بردن،
هدايت کردن
learnlearned/learntlearned/learntآموختن، ياد گرفتن
43
leaveleftleft ردناترک کردن، واگذ
lendlentlent وام دادن، قرض دادن
letletlet گذاشتن، اجازه دادن
lielaylain دراز کشيدن
loselostlost گم کردن، از دست
دادن
makemademade درست کردن، ساختن
meanmeantmeant معني دادن
meetmetmet مًالقات کردن، مواجه
شدن (با)
paypaidpaid پرداختن، پول (چيزي
را) دادن
putputput گذاشتن
read /ri:d/read /red/read /red/خواندن
rideroderidden سوار شدن، سواري
کردن
ringrangrung زنگ زدن
riseroserisen برخواستن، باًال رفتن،
طلوع کردن
runranrun دويدن، روان شدن،
گريختن
saysaidsaid گفتن
seesawseen ديدن
sellsoldsold فروختن، به فروش
رفتن
sendsentsent فرستادن
shootshotshot تير يا گلوله زدن (به)،
تيراندازي کردن
showshowedshowed/shown نشان دادن
shutshutshut بستن، بسته شدن
44
singsangsung ندنا(آواز) خو
sinksanksunkغرق شدن
sitsatsat نشستن، نشاندن
sleepsleptslept خوابيدن
speakspokespoken صحبت کردن، حرف
زدن
spendspentspent خرج کردن
standstoodstood ايستادن، تحمل کردن
swimswamswum شنا کردن
taketooktaken گرفتن، بردن، خوردن
برداشتن
teachtaughttaught آموختن، ياد دادن
teartoretorn پاره کردن، پاره شدن
telltoldtold گفتن
thinkthoughtthought فکر کردن، گمان
کردن
throwthrewthrown پرت کردن، انداختن
understandunderstoodunderstoodفهميدن
wakewokewoken بيدار کردن، بيدار
شدن
wearworeworn پوشيدن، بر تن
داشتن
winwonwon پيروز شدن، بردن
writewrotewritten نوشتن
ed و sتلفظ پايانه هاي
) در زبان انگليسي هستند. قواعد تلفظendings متداول ترين پايانه ها ( ز ا دو تا ed و sپايانه ها (يا پسوندهاي) آنها تغيير ناپذير است و براي انواع مختلف کلمات يکسان است.
45
sکاربرد پايانه
چهار کاربرد مختلف دارد:sپايانه
کاربردهاتلفظ
-/IZصداي /-/Zصداي /-/Sصداي /
act « actsday « daysvoice « voicesاسامي جمع
Mark « Mark'sAnn « Ann'sلت ملکياحJames « James's
افعال سوم شخصمفرد
like « likeslead « leadsteach « teaches
حالت مخفف is و has
it is « it'sshe is « she's---
sنحوه تلفظ پايانه
-/ مي دهد:IZصداي / s/ ختم مي شوند، پايانه / و //، //، //، //، /ز صداهاي /ا- در کلماتي که به يکي 1
refuses, passes, judges, watches, garages, wishes.
// و //، //، //، //، //، //، //، //، /- پس از حروف صدادار و نيز کلماتي که به يکي از صداهاي /2 -/ مي دهد:z صداي /sختم مي شوند، پايانه
boys, lies, ways, pubs, words, pigs, loves, bathes, rooms, turns, things, walls, cars.
-/ مي دهد:sصداي / s/ پايانه / و //، //، //، /- پس از حروف بي صداي /3
cups, cats, walks, laughs, tenths.
edکاربرد پايانه
و نيز قسمت سوم افعال با قاعده به کار مي رود:زمان گذشته ساده براي ساختن edپايانه
کاربردتلفظ
-/tصداي /-/dصداي /-/Idصداي /
حالتهاي گذشته افعالneed « needed
want « wanted
fill « filled
need « needed
work « worked
help « helped
edنحوه تلفظ پايانه
46
-/ مي دهد:Id صداي /ed/، پايانه / يا /- پس از يک /1
landed, started, visited, demanded
،/ /و/ /، //، //، //، //، //، //، //، //، //، / /صدادار و نيز حروف بي صداي پس از حروف- 2 :مي دهد-/ d /صداي ed پايانه
tied, paid, robbed, lived, used, judged, seemed, turned, cared, failed.
:مي دهد-/ t /صداي ed پايانه/ /و/ /، //، //، //، //، / /، يعنيابي صد پس از بقيه حروف- 3
developed, looked, laughed, berthed, missed, wished, watched.
تلفظ حروف الفبا
e/ /
d/ /
c/ /
b/ /
a/ /
j/ /
i/ /
h/ /
g/ /
f/ /
o/ /
n/ /
m/ /
l/ /
k/ /
t/ /
s/ /
r/ /
q/ /
p/ /
y/ /
x/ /
w/' /
v/ /
u/ /
z
/ || /*
.ستا z تلفظ آمريکايي حرف تلفظ بريتانيايي و *
اصوات مرتب سازي حروف الفبا بر اساس
a //
h/ /
j/ /
k/ /
/ /
b/ /
c/ /
d/ /
e/ /
g/ /
p/ /
t/ /
v/ /
/ /
f/ /
l/ /
m/ /
n/ /
s/ /
x/ /
z/ || /
/ /
i/ /
y/ /
/ /
47
o/ /
/ /
q/ /
u/ /
w/' /
/ /
r/ /
/ /
48