+ All Categories
Home > Documents > University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر...

University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر...

Date post: 19-Dec-2020
Category:
Upload: others
View: 0 times
Download: 0 times
Share this document with a friend
95
1 ر سی ف ت وه ز ج20 زه ق ت وره س ه اول ی ا
Transcript
Page 1: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

1

ج������زوهتفسیر

آیه اول سوره بقره20

Page 2: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

2درس اول

: خداون��د در آغ��از کت��ابش دس��ت ب��ه ک��ار ج��البی زده ک��ه دس��ته بن��دینکته اولدهند:انسانهاست. عموم انسانها معیارهایی را در دسته بندی انسانها انجام می

- به لحاظ زبان: فارسی، عرب، خنثی1

-جنسیت: مذکر، مونث، خنثی2

به لحاظ چاق و لاغری، رنگی پوست، خداوند تماما این نوع تقسیم را ملغی ک��رده و می فرماید دسته بندی دیگری درست است، انس��انها ی��ا نس��بت ب��ه من در ح��ال تقربند یا دوری از من، تقرب و تبعد مهم��ترین ملاک خداس��ت در تقس��یم انس��انها، چون حق در جهان اصیل است لذا این تقسیم اصیل است انسانها ب��ه س��مت خ��دا

می روند.

: خداوند در کتابش برای گروههای مختلف انسانی اوصافی وضع کرده که2 نکته ت��ا پیش از آن در می��ان م��ردم گفتگ��و نمی ش��د. اولین کت��اب اص��طلاحی ب��رای گروههای انسانی قرآن است، به بخش اول می گوید: متقون، البت��ه مومن��ون هم

هست.

خداوند بخش دوم را به دو قسمت تقس��یم ک��رده اس��ت. ب��دها دو دس��ته:3نکته اند: بد، بدبد.

دسته اند.3. انسانهای بد بی صداقت نتیجه انسانها 2انسانهای بد صادق.

. منافقان.[3. کافران. 2. متفقین. 1 اصطلاح دارد. ]3نسبت به هر

: خداوند حق وقتی عنوان را برای گروهی وضع کن��د. ]المومن��ون، من��افقون4نکتهو ...[ چه مثبت و چه منفی.

بلافاصله آنها را تبیین می کند.چرا؟

دلیل اول:

ن [ اوج وضوح و آشکاری. قرآن تبیان و کتاب وضوح است تبییان از واژه ی ]بی

Page 3: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

3-متقین ودر کفار دو ویژگی برشمرده 1هرگروه را تبیین نموده است :

وی��ژگی ام��ا پ��ر حجم ت��رین2در اینجا هم ]هدی للمتقین، الذین یومنون ...[درکفار ویژگیها مربوط به اهل انفاق است.به لحاظ انسان شناس��ی نکت��ه مهم اس��ت ک��ه خداوند عن��وان گ��روهی بی��ان می کن��د، این ج��ا چن��دویژگیهایی اس��ت ک��ه ذک��ر می کند .در جاهای دیگر هم چندین عنوان دیگر توصیف شده باشد هم��ه را جم��ع کنی��د

می شود اوصاف متقین.

اگر روی ویژگیها تدبر کنید با یک نگاه کلان عناوین دو بخشند.: 5نکته

برخی مربوط به مولفه های درونی انسانهاست -1و برخی راجع به مولفه های بیرونی ؛دو تا درونی ، دوتا بیرونی-2

یقین– 2- ایمان 1: درونی

- انفاق2- اقامه صلاة 1: بیرونی

. ظ��اهر. ]ب��اطن و2سپس نگاه خدا به دو بعد انسان اس��ت. ا. درون انس��انها. ظاهر هم جنبه ی پیدا و هم جنب��ه ن��ا پی��دا چ��ون کت��اب، کت��اب ج��امع اس��ت.[ و

- باطن2- ظاهر 1انسان هم دو بعد دارد

قرآن برای انسان است دقیقش قرآن برای هدایت انسان است.

سپس باید تمام ابعاد و زمینه های وجودی انسان را قرآن شامل شود.

آن زمان قرآن مخاطبش انسان است که شامل تمام ابعاد وجود انسان باشد، اما میان باطن و ظاهر انسان از اینجا و دیگر جاها استفاده می شود آنچه برای خ��دا،

درون است

یکی از فرق ه��ای مهم ق��رآن و روانشناس��ی این اس��ت نگ��اه روان شناس��ی نگ��اه محرک پاسخ، بیرون به سمت درون اما نگ��اه ق�رآن ب�رعکس اس��ت درون انس�ان می تواند بیرون را بسازد اما نگاه روانشناسی انس��انها را از ب��یرون ب��ه درون می

کشاند.

قرآن اصاله الباطن است چون اسم باطن خدا بر اسم ظاهرش اصالت دارد.

Page 4: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

4 در تک��وین ظ��اهر نم��ود ب��اطن اس��ت ل��ذا ق��رآن دائم��ا س��فارش می کن��د ]علیکم انفسکم[ اگر آیات در این مضمون بررسی شود و نتیجه همه این جمل��ه اس��ت،ب��ر شما ب��اد درون ش��ما این وج��ه دس��تمایه ی عرف��ان اس��لامی ش��ده اس��ت .ادبی��ات

عرفانی، مثنوی، سنائی غزنوی ، حافظ، درون اصالت داده شده است.

انسان جهان صغیر است و جهان انسان کبیر است.

ابن عربی تغییر داده است. ]انسان جهان کبیر است و جهان انسان صغیر، انسان را خلاصه کنید میشود جهان و اگر جهان را بسط و گسترش دهید میش�ود انس�ان

و قرآن کتابی است واسط میان خدا و انسان [

اگر چنین است مخاطب قرآن انسان است، کل آیات قرآن را بررسی کنی��دنکته:مخاطب قرآن سه نوعند.

.کل انسان ها. ]ناس اشاره به بعد نسیان انسان اس��ت.[. انس��ان ی��ا1 نوع اول:از نسیان یا از انسیان]ای انس گیرندگان[.

. گاه با عنوان بشر که یا از بشارت است]ای کسانی که به آنها بش��ارت دادم ی��ا3 از بث به معنای )پراکنده( می باشد یعنی ای کس��انی ک��ه من ش��ما را درون زمین

پراکنده کردم)بشر تنتشرون([.

مخاطب قرآن اشاره به گروهه�ای انس�انی در این م��ورد نک��ات ج�البنوع دوم :وجود دارد ]الذین کفروا، الذین آمنو، المتقین، قد افلح المومنون،قری، امت، ...[

مخاطب قرآن به یک انس��ان خ��اص خداون��د او را مخ��اطب ق��رار مینوع سوم:دهد در این وضعیت به دو گونه است و آنها که در اوجند:

اوج خوبی، یاایها المدثر.خوبها:

در اوج بدی: تبت یدا ابی لهب و تب.بدها:

3 س��طحند، اگ��ر ب��ه ک��ل آی��ات نگ��اه کنی��د و 3حال می گوییم مخاطبان ق��رآن در سطح را قیاس کنید بیشترین حجم از مخاطب��ان می��انی، و س��پس بخش اول و در

نهایت سومی ها.

Page 5: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

5 نشان دهنده علاقه خداست که با گروههای بشری مخاطبه کند، و در سطح دوم با

کل انسانها ، کمترین علاقه، در نوع سوم و تک تک فرد انسان .

به بیان دیگر خداوند جمع گرا است ]یدالله مع الجماعه[ به بیان دیگر خداون��د ک��ل گر است و کمتر فردگراس��ت مای��ل اس��ت ب��ا جم��ع معامل��ه کن��د. ل��ذا در عبادی��ات انسانها را موظف کرده که جمع گرا باشد حتی اگ��ر ی��ک نف��ر هم نم��از می خوان��د

باید بگوید)ایاک نعبد، اهدنا، ضالین(

اگر تو بخواهی مخاطب خدا باش باید خ��ود را ذی��ل المتقین ق��رار دهی ت��انتیجه:مخاطب خدا قرار بگیری.

: خداوند در آغاز کتابش انسانها را سه بخش کرده که بی��ان ش��ده ه��ر کس7نکته می خواهد ذیل هر عنوان باشد می تواند، چگونه؟ با عمل کردن اوص��اف ک��ه بع��د

از هر گروه بیان شده است.

در پایان خصائص متقین سه است، کفار دو خصیصه، پر حجم ترین مربوط به اهل نفاق که بیست وچهار و بیست و پنج خصیصه که خداوند با تندی و حالت قهر گونه برای منافقان بیان می کند وقتی نظر ب��ه خص��ائص ک��ردیم ج��ای خ��ود را پی��دا می

کنیم.

دسته اند به تعبیر از این تقسیم بر می آید که بن��ای3خداوند معتقد است انسانها خدا بر جبر بشر نیست. آزادی بشر برای خدا مهمترین رکن است، خداوند انس��ان را آفرید و امکانات رشد را برای او ایجاد ک�رد ت�ا ب�ا اختی�ار رش��د کن�د. عزیزت�رین

هزار پیامبر)ص( فرستاد. 124چیزها برای خدا دین خداست چون برای دینش

اینهمه کتب آسمانی یا امروز امامان تک تک شهید شدند، ام��ا آن زم��ان ک��ه می��انآزادی بشر و دین تعارض شود باز خدا آزادی را برمی گزیند.]لا اکراه فی الدین[.

انسانها وقتی به دین می رسند آیا مجبورند، خداوند می فرماید: خیر.

خداوند خواست انسان ها بخواهند به هر قیم��تی، خداون��د نخواس��تجمله مهم: انسانها خوب باشند، به هر قیمتی، یعنی خداوند خواست انسانها اختی��ار کن��د و ب��ه هر قیمتی یعنی گرچه ب��د را انتخ��اب کنن��د آی��ه آن]ان��ا ه��دیناه الس��بیل[ جمل��ه دوم

Page 6: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

6 خداوند نخواست انسانها خوب باشند.به هر قیمتی انسانها خوب باشد و لو به جبر

آیه آن]ولوشاء لهداکم اجمعین[.

]دو آیه انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا و لو شاء لهداکم اجمعین[ حاصل دو جمله که بیان شد می شود این اص��ل در دس��تگاه تعلیم و ت��ربیت الهی باش��ند، والدین الهی کسانی هس��تند ک��ه در ت��ربیت اینگون��ه باش��ند، آنه��ا بای��د اج��ازه دهن��د فرزندانشان آزاد باشند البت��ه ظ��اهرش مش��ابه اس��ت وال��دین بای��د بکوش��ند، ح��ق آزادی بچه ها را نگیرند. واگر عرضه دارند بکوشند فرزن��دان ب��ه این نتیج��ه برس��ند

که عفت مند بودن امر پسندیده ای است.

اینجا می رسد به آیه ]ال��ذی احس��ن ک��ل ش��ی خلق��ه[ یکی از وج�وه زیب��ایی ع�الم همین است چون همه آزادند خداوند جهان را نه زشت و نه زیبا خلق کرد بلکه ب��ه زیباترین شکل آفرید، اح��دی ن��ه می توانن��د و ن��ه ح��ق دارد دیگ��ری را مجب��ور کن��د

شدنی نیست.

اگر انسانها بدی را انتخ��اب کنن��د، انتخ��اب خ��وب اس��ت ام��ا س��وء اس��تفاده از اینقدرت هم زمینه های سنگینی برای بشر دارد.

امر به معروف امر یعنی زمینه ها را فراهم کن.نکته:

والدین متدین بچه ها را به اینجا برسانند که نماز خوب است اگر توانس��تند خ��وب، اگر نتوانستند عرضه والدین نداشتند، تازه بچه ها را ، مجبور کنی، برعکس جواب

می دهد.

آمدن ب��ه هس��تی دع��وت اس��ت خداون��د دع��وت ب��ه هس��تی می کن��د و این دع��وتفرصت رشد انسان باشد و رشد کند. بهتر است و یا اصلا انسان نباشد.

فرصت دادن زیباست حالا از فرصت استفاده نمی کند مربوط ب��ه خ��ودش اس��ت،هر کس هرچه انتخاب کرد همان را برداشت می کند.

بعد از این نکات مقدماتی، خداوند در آغاز کتابش انس��انها را دس��ته بن��دی ک��رده و انسان از آن خارج نیست کل آیات قرآن با این زاویه دید در این سه بخش اس��ت برخی آیات مربوط به متقین بخش مربوط به کفار، و ب��رخی هم درب��اره منافق��ان

توزیع عادلانه است.

Page 7: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

7 : جالب اینکه حجم آیات متقین پنج آیه ؛ دو آیه مربوط به کفار و سیزده آیه8نکته

مربوط ب��ه اه��ل نف��اق کمیت آی��ات نش��اندهنده کمیت انسانهاس��ت، اک��ثر انس��انها منافقند، کمترین انسانها کافرند، و متقین در بخش میانی. خداوند حکیمانه عدد را

انتخاب نموده است.

اگر بیشترین اف�راد منافق�ان اس��ت چ�را اول خصوص�یات آنه�ا را نفرم�ود ؟ چ�ون خداوند می خواهد بفرماید ش��ریفترین انس��انها دس��ته متقین هس��تند، ل��ذا اول می

آیند.

بعد از این مقدمات وارد آیات می شویم:

]ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین*-1

اولین خصیصه

الذین یومنون بالغیب

ویقیمون الصلوه.-2 و مما رزقناهم ینفقنون . دو آیه بعد هم خصیصه متقین هستند، ]اولئک علی-3

هدی ربهم و اولئک هم المفلوحون[

بعد دو آیه مرب��وط ب��ه اه��ل کف��ر]ان ال��ذین کف��روا س��واء علیهم اء ان��ذرتهم ام لمتنذرهم لایومنون[

آیه شریفه سوره بقره:20نکات تبیین

آیه اول: حروف مقطعه است.

آیه دوم: در این آیه چند فراز آمده است.

-ذالک اسم اشاره به دور است حالا چرا خداوند فرمود ذلک، عظمت اشاره به1 فخامت و عظمت آیات قرآن، یعنی مبدأ نزول قرآن ]تنزیل من ل��دن حکیم خب��یر[

مبدأ نزول خداست.

خدا عظیم است.

Page 8: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

8 - انسانها صغیرند، کوچک به بزرگ می رس��د ل�ذا ب��رای نی��ل ب��ه آی��ات بای�د تلاش2

کرد.

آنچه نزد شماست الفاظ است آنچه از شما دور است معناست ذلک اشاره به بعد معنوی آیات است. اگر کسی باش��د هف��ده دک��تری دارد و ف��وق دک��تری ب��ه لح��اظ علمی خیلی بالاست بچه شما هم سه سال است، بگویید به آن دکتر که برای بچه من )که سه س��ال اس��ت( ریاض��یات محض درس بده��د، اگ��ر پ��ذیرفت چگون��ه می گوید: یک راهکار اینست که قصه بگوید برای این بچ��ه ب��ه وف��ور از ض��رب المث��ل

استفاده می کند. ]ان الله لایستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة[.

.بیان تاریخ گذشتگان.راهکار دوم

مثلا داستان حضرت یوسف )ع( را میفرماید به این خاطر است که تو هم میتوانی این گونه داستان ها باشی؛ بیش ازیک سوم قرآن را به خود اختصاص داده ان��د دو

هزار آیه قرآن مربوط به قصص است .

الفاظ قرآن هم فوق العاده بزرگ است چون هم معانی و هم الف��اظ هم انتخ��ابخداست]بلسان عربی مبین[

به معنای مکتوب است مفعول دو گونه است: شأنی ، فعلیکتاب

کتاب اشاره به مفعول شأنی است نه فعلی، فعال یع��نی مکت��وب دو قس��م اس��ت -مکتوب شأنی یعنی آنچه قاب��ل نوش��تن اس��ت . مث��ال گ��اهی2-بالفعل و حاضر، 1

می گوید من کتاب دارم )یع��نی نوش��ته ام( و گ��اهی می گ��ویم کت��اب دارم) یع��نیمطالب کتاب در ذهنم آماده است(.

زمان برای نگارش می خواهم، کتاب مکتوب شأنی است]ذال��ک الکت��اب یع��نی آن معانی والفاظی که می تواند نگاشته شود، و اگر این گونه اس��ت پیش روی من و

شماست.[

]لاریب فیه[ حالات معرفتی انسان چن��د گون��ه اس��ت، مثلا قض��یه )ال��ف(توضیح : - کم��تر ازیقین2- انس��ان قط��ع دارد )یقین(. 1)ب( است. چند حالت وج��ود دارد.

[ اگر بگویید می دانم )الف( )ب( است. ، گمان.99 تا 51ظن]میان

Page 9: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

93[ [ ب��ر این وض��عیت می گوین��د1 ت��ا 49- عکس ظن]4[ »شک«، حالت 50-50-�

ریب»وهم« ظن علم راجح و ریب علم مرجوح است. ریب معادل فارس�ی ن�دارد،در قرآن]لاریب فیه در این آیات ریبی و وهمی هم نیست.[

وق��تی می گوی��د آن کت��اب در آن ری��بی نیس��ت در چ��ه ری��بی نیس��ت؟.�� 2نکت��ه متعلقش چیست]لاریب فیه من انه من الله[ از انسان نیست.بلک��ه از ج��انب خ��دا است.ساخته و پرداخته پیامبر )ص(نیست، شک نکنید. رسول فقط عامل رساندن است.) یکی ازانواع عصمتها برای پیامبران عصمت الوحی است که س��ه قس��م را

-3- عص��مت ب��ه حف��ظ وحی ، 2- عص��مت ب��ه تلقی وحی، 1ش��امل می ش��ود( عصمت به ابلاغ وحی.

رسول فقط رسول وحی است نه مبدع وحی.

: این کتاب چه ربطی به انسانها دارد. ]هدی[ جواب : قرآن ب��رای انس��انسؤال کارکردهای فراوان دارد بالغ بر سی کارکرد]فیه ش��فاء الص��دور، فی��ه ن��ور، تبی��ان، لارطب ولابایس.[ اما جامعترین نقش قرآن نسبت به انسانها ]قرآن کتاب ه��دایت

است.[

معنا دارد: ارائه طریق، ایصال الی2. هدایت. هدایت1 نکات ذیل واژه هدایت. المطلوب.مثال سرمیدان ایستاده اید حرم را بلد نیستید یا به شما آدرس می دهد می شود ارائه طریق.ام��ا اگ�ر دس��ت ش��ما را گ�رفت ب��رد ت�ا مقص��د ]ایص��ال الی

گونه است: نش��ان دادن2المطلوب[ ناگفته نماند دوم هم اول است ارائه طریق درصد به بالا به معنای ارائه از طریق است و کمتر از آی��ات50راه در آیات قرآن

ه��دایت ب��ه معن��ای ایص��ال آم��ده اس��ت مثلا در آی��ه ش��اید ایص��ال باش��د آنج��ا ک��ه خداوندانسانهای آرام را مخاطب خود قرار می دهد که ]یا ایه��ا النفس المطمئن��ه، ارجعی]ایصال[فادخلی ... )ایصال([تا اینجا آمدید از اینجا به بع��د خ��ود خ��دای ب��رد، البته بای��د انس��ان نی��ل ب��ه مرحل��ه آرامش برس��د ت��ا دس��تش را بگیرن��د اوج کم��ال

- زمی��نی،1بشریت آرامش است و خیلی مهم است چون:احساسات: دو گونه اند:- آسمانی و الهی ) اطمینان(2

Page 10: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

10 وجه عرفانی یکی از اسماء خدا اس��م اله��ادی اس��ت اس��م اله��ادی در این:3نکته

مظهر دارد: 2جهان حداقل

- انسان سلسله شریفه اولیاء و امامان.1

- کتب آسمانی.2

هدایت گر بودن موسی)ع( و ابراهیم )ع( ظهور و بروز هدایت گر بودن خداست و چون این دو مظهر یک اسم اند نشان دهنده آن است که این دو مکمل یکدیگرن��د، این یعنی حدیث ثقلین. لذا قرآن راه نشان می دهد راه مس��یر، مس��یر ح��داقل دو رکن دارد: مبدأ، مقصد قرآن کتاب راهنماست یعنی نشان می دهد این آغاز مسیر چیست آغاز این مسیر فطرت است یعنی انسان ها هر چه درونشان به آنها گویند خوب است عمل کنند، و بر عکس )فألهمها فجورها و تقواه��ا(و مقص��د این مس�یر ]ملاقیه[هر کس می خواهد به من برای کتاب را بگیرد بیاید به سمت من هر کس

عاشق من است این کتاب نامه دعوت دیدار خداوند است.

انسانها بسیار دورند، اما اگر سودا به لقاء من )خدا( دارید من راهنم��ا گذاش��ته ام که قرآن وانبیاء وایمه علیهم السلام هستند عمل کنید پ��اک ش��وید ]أق��رء و راق��اء[ کتاب دقیقا مانند رسول است که از سمت خدا آمده تا شما را به سمت خدا ببرد، البته هر کس خدا را بخواهد. هدی یعنی راهنما به مقصد دی��دار ح�ق، این کت��اب از نزد من آمده که هرکس که می خواه��د راه وص��ول ب��ه من ]خ��دا[ را نش��ان ده��د. مطلب بسیار مهم: از این آیه و آیات مشابه ب��ه دس��ت می آی��د ک��ه ق��رآن موج��ود

زنده است.

نامه هوشمند است، قرآن من الحی الذی لا یم��وت اس��ت، خ��ود ق��رآن همقرآن حی الذی لایموت است، قرآن او هم حی الذی لایموت است، قرآن می فهم��د ک��ه خودش را مقابل چه دیدگانی باز کن��د، از کج��ا می گویی��د، از جمل��ه خ��ود این آی��ه، فعل هدایت منسوب به خود ق��رآن اس��ت می گوی��د]ق��رآن ه��ادی اس��ت، ام��ا اگ��ر نخواهید[)و لایزید الظالمین الاخسارا( ازدیاد خسران.قرآن نیروی الهی زنده است که هر کس به او مراجعه کند با او کاری می کند، اگ��ر در وج��ود کس��ی عش��ق ب��ه خدا باشد قرآن بگشاید اولین آیه راه را به او نشان می دهد.ام��ا همین کت��اب اگ��ر در وجود کسی ظلمات باشد ب��ا گش��ودن اولین آی��ه در وج��ودش ت��رس می افکن��د

Page 11: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

11 کاری می کند فاصله اش بیشتر شود حوص��له اش س��ر می آی��د، خس��ته می ش��ود

می گوید چه آیاتی است من نمی فهمم.

البته خواندن کلام خدا هم با برکت اس��ت، کس��ی ص��د س��ال عم��ر بگ��یرد ی��ک ب��ار زبانش به نام زیبای خدا بچرخد، آن اندازه اسم با برکت است ک�ه ی�ک عم�ر ص�د سال را کفایت می کند تا چه رسد، به آیات خدا، به تعبیری قرآن هادی است برایل اس��ت ب��رای کس��ی ک��ه کسانی است که ه��دایت را بخواهن��د هم��ان ق��رآن مض��

هدایت را نخواهد، خداوند اسم مضل هم دارد.

لذا نوح نبی)ع( و قتی کمتر از ه��زار س��ال ق��ومش را ه��دایت ک��رد فرم��ود: ]انی دعوت قومی لیلاو نهارا[ کتابش هم همین است. لایزیدهم الا فرارا. چه نبی و چ��ه امام و چه کتابش زنده و هوشمندند، و نسبت به هیچ انسانی خن��ثی نیس��تند، او را در انحرافش کمک می کنند اگر خودش بخواهد. هم خدا هم اولیاء و کت��ابش در دو مسیر خوب و بد کمکش می کنند، خوبی بخواهد و کائنات هر کس هر چه بخواه��د

به او می دهند ]کلا نمد...[

]للمتقین لام غایب[ برخی گفته اند برای نفع است

در آیه دوم ه��ادی متقین)ه��دی للمتقین(آخ��رین آی��ه اوص��اف متقین ]اولئ��کنکته: علی ه��دی[ ه��دایت اول ب��ا این ه��دایت چ��ه ف��رقی دارد.]مفس��رین می گوین��د دو

هدایت است اما توجیه نمی کنند فرقش را، فقط علامه دارد.[

بیان فرق بین دو هدایت )هدی( )علی هدی( اشاره می کند.

علامه )ره( می فرماید که: متقی میان دو هدایت اس��ت ه��دایتی قب��ل از تق��وی ت��ا متقی شود و هدایتی بعد از تقوی تا تقوایش به ]حق تقاته[ برسد، ه��دایت قب��ل از تقوی درآیه اول آمده ]اولئک علی هدی من ربهم[ اگر گوش فرا دهند متقی برآنها صدق می کند اگر بیایند اهل تقوی به بالا در ادامه مسیر هدایت دوم ش��امل ح��ال

[ جهت نی��ل ب��ه اوجه��ا ]ه��دیذالک الکت��اب لاریب فی��ه ه��دیآنه��ا می ش��ود ]للمتقین[)کسانی که متصف به تقوی شده اند.(

]من الکتاب[ متقین امرشان محفوف ب��ه دو ه��دایتدر ادامه هدایت نوع دوم - من الکتاب :برای رس��یدن ب��ه اوج ح��ق تقات��ه. ه��دایت من2- من ربهم، 1است:

Page 12: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

12 ال��رب مخص��وص کس��انی اس��ت ک��ه ب��ه اه��ل نق��وی نائ��ل نش��ده ان��د، ]ه��دایت

هدی من ربهم هم��ان ه��دایت تکوی��نی یع��نی هم��ان فط��رتاولئک علیتکوینی[. است ربشان به آنها فطرت داد]فألهمها...[ هر کس به عمق وجود پاکش مراجع��ه

کند می فهمد بندگی خدا خوب است.

انسانها کلیات خوبی ها و بدی ها را می دانند، کسی که به ندای پاکش گوش ده��د خوبیها را عامل و بدیها را تارک تا کجا می آید ت��ا آس��تانه ایم��ان و تق��وی پیش می آید، اینجا پشت درب ایمان آمد خواست وارد بوستان ایمان و تق��وی ش��ود از این

به بعد کتاب منجی اوست و امر او را تا دیدار خدا سامان می دهد.

: یعنی مالک مدبر اینجا با اسم رب بیان کرده یعنی خداوند انسانها را ب��ا نفسرب ملهم آنها مدیریت می کند تا برسند به تقوا، تقوایی که در متن وجودشان هس��ت، ]اولئک علی هدی این تدبیر است با اسم من ربهم اولئک علی، علی یعنی استعلاء یعنی خداوند فطرت را در اختیار انسانها گذاشت[نسبت انسان به فطرت، نس��بت استعلائی است یعنی فطرت در خدمت انسانهاست انسانها از او بخواهند او نشان میدهد ، البته فطرت هم دو کارکرد دارد: هدایت، اگر عمل نکرد به فطرت مض��ل

می شود.

خداوند نیروئی را در خدمت انسان گمارده که هر کس بخواهد او را ن�یرو می ب�رد به سمت آس��مان و ه��ر کس نخواه��د او ب��ه س��مت زمین می افت��د ]اث��اقلتم الی الارض.[کتاب آمده است تا خوبان را تا لقاء حق بالا برد. حالا می اف��زاییم چنانچ��ه

-ض��لالة1امر از متقین میان دو است کافران هم محفوف بین دو ضلالت هس��تند من ربهم؛ به انتخاب خودشان: الهمها الفجورها ض��لالة من الکت��اب ]الاخس��ارا[ ب��ر زیان خسران او می افزاید.] لا یزی��د الض��المین الا خس��ارا[ آن زم��ان ک��ه ب��ه کف��ر

رسید و ندای درونی بد را جواب داد. از آن به بعد کتاب می شود مضل برای او.

هرچی از خداست شاعر است. البته تنها انسانها را خداوند می فرمای��د. نفهمن��د وبی شعور.

کل قد علم صلاته و تسبیحه دانستیم ذال��ک و الکت��اب لاریب فی��ه، ه��دایت و ه��دیللمتقین جایگاهش کدام است.

Page 13: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

13شعور در قرآن: در باب انسان بصورت نفی آمده است

تفکر هم در باب انسان که بکار رفته همراه با )لعل ( است. )فقه( هم اکثر قریب به اتفاق منفی است اما وقتی قرآن به مورچه می رسد، وقتی لشکر سلیمان آمد بزرگ مورچگان گفت آنها نمی فهمند.انسانهای با شعور می فهمند که مورچه می فهمد مورچه چون شعور داش��ت فهمی��د انس��ان بی ش��عور اس��ت.ب��ه تع��دادی ک��ه انسان مورچه می کشند دو نمونه به بالا مبتلا می شود، ابتلائات بیشتر انسانها ب��ه

خاطر همین است.

5 یکی بود یکی نبود یعنی وحدت شخصی وجود ابن عربی در اینجا خدا ب��ه نکته : . الذین یؤمنون بالغیب[. نکات، یک بحث1خصیصه برای متقین اشاره کرده است]

کتاب از اس��تاد هس��ت[2 واحد دانشگاهی 6مبسوط در باب چیستی ایمان است] نتیجه ]ایم��ان دقیق��ا یع��نی قب��ول، پ��ذیرش، تس��لیم.[ مث��ال: ش��ما می دانی وق��تی انسانی مرد، یعنی زنده نیست، طبعا اراده و حرکت هم ندارد نمی تواند کس��ی را سود و زیان برساند، اینه��ا را می دانیم ام��ا اگ��ر م��رده را کفن کنن��د و بخوابانن��د و

صبح بگوین��د کن��ار م��رده بخ��واب، چ��ه حس��ی داری��د، چ��ه4 شب تا 2شما ساعت حسی داری، اما مرده شور حس شک و ترس ندارد.

]ما و مرده شور در علم مشترکیم اما فرق مهم میان ما و ترس مرده ش��ور، این است که مرده شور این علم خود را قبول کرده[ همین که قبول ک�رده و رفت�ار او

هم عوض می شود. اما من این علم را قبول نکردم

صرف دانستن نیست که خداوند فقط رازق، رب است بلکه باور این استایمان که تفکر خدا هست، ایمان احساس حضور است، تسلیم به حض��ور علم مطل��ق او هست. ایمان معرفت قلبی است،فیلسوف دین هم می داند خدا هس��ت ام��ا ب��اور ندارد، مؤمن کسی است که علاوه بر دانستن وجود خ��دا، قب�ول کن�د، احس�اس او هم فرق می کند. او هم فرق دارد، بیائید ب�ه ان�دازه ی�ک م�رده ش��ور خ�دا را ب�اور کنیم، این حداقل ایمان است به میزانی که انسان برای حضور خدا جا ب��از کن��د در

زندگی مومن است آیا تاکنون یک عمل انجام داده اید که برای نفع ما نباشد؟

آیا یک فضا برای حضور خدا باز کرده ایم؟ ، خیر این یعنی عدم ایمان یعنی لقلق��ه زبان، فوقش می دانیم با افرادی می خواهیم مومن کسی اس��ت ک�ه نف�ع خ�ود را

Page 14: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

14 در هیچ عملی نبیند، لااقل در یک زاویه، خدا را بگوید شما ت��دبیر کن، ک��ه ب��ا ت��دبیر

شما فرق می کند.

ایمان دلدادگی و عشق ورزی به خدا است.

زن برای مرد همسر و شریک زندگی است آیا همسر خود را ب��ه عن��وان:�� 2مثال شریک زندگی پذیرفته اید یا نه؟اگر پذیرفته اید ازدواج کرده ای��د، والا فق��ط ب��رای

تامین نیازتان سر موجودی را کلاه گذاشته اید.

در کلاسی استاد و معلمی دارید آیا استاد را بعن��وان اس��تاد راهنم��ا قب��ول.3مثال دارید؟، اگر می گویید بله، یعنی استاد مقابل شما حرفی می زند، اعتراض و گلایه نباشد، او استادش را قبول کرده است، قبول با گلایه سازگار نیس��ت، آی��ا از خ��ود گلایه ندارید؟ ، بر زبان جاری نمی کنید؟، اما ته دل گلایه ش��کوه و اع��تراض باش��د

از ایمان خارج است ایمان یعنی تسلیم ، که با اعتراض ناسازگار است.

ایمان به غیبت بیان شده این نکات در غیب.

غیبت]ناپیدا[ در مقابل شهادت آشکار محسوس است می توان دید و شنید..1 جهان ماده محس��وس اس��ت جه��ان ش��هادت غیب یع��نی جه��ان نامحس��وس جهان غیر مادی یعنی جهان مجردات عالم شهادت عالم حس است و م��اده

عالم غیبت هم عالم غیر حسی و غیر ماده.

. الذین یؤمنون بالغیب]آنها که قبول دارند جهان فوق حسی را یع��نی نادی��ده2 ها، تسلیم اند در مقابل جهان مجردات یعنی عالم دیگری غ��یر از حس و م��اده

است گرچه ما نمی بینیم فرق مؤمن با غیر مؤمن، در ایمان به غیب است.

قبول مقابل جهان نادیده: ایمان به غیب

تعبیر دیگر کسانی که نادیده پذیرفته اند این خیلی برای خدا مهم است.

ایمان به غیبت ]لطفا نادیده قبول کن، اگر چنین کنی ارزشت بالاست.[

: اتم هنوزدر حد یک فرضیه است، با چشم مسلح هم نمی توان دی��د ام��امثالپذیرفته اند.اما در باب خدا نمی پذیرند.

Page 15: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

15 : لطفا ابتدا نمی بینی��د ام��ا اواس��ط کت��اب و اواخ��ر ه��ر کس نادی��دهنکته دیگر

پذیرفت من خدا کمک می کنم که آنچه ندید و نپ��ذیرفت ببینی��د، مث��ال در ب��اب یوسف)ع( ]هم بها لولا ان رأ برهان ربه[ برهان رب اینجا مبهم است. که همان غیبت است. موسی)ع( خواست ببیند خ��دا ب��ه او فرم��ود ]لن ت��رانی[ ام��ا خ��دا

تخفیف داد جائی که من نظر می کنم نظر گاه من را ببین .

نمونه دیگر:پیامبر)ص( و قصه معراج

ابراهیم ]کذلک نری ابراهیم ملکوت، کسانی که نادیده قبول کنند در این مسیر کوشا باشند.[ آنها را بی بهره نمیگذارد بالاخره نادی��ده ه��ا را می بین��د، در ب��اب

انسانها ]فملاقیه[ البته نشانه های خدا را، نه خود خدا را.

: در ب��اب ایم��ان ب��ه غیب: غیب و ش��هادت رابط��ه متقاب��ل ش��هادتنکته دیگر جهان محسوس و غیب جهان فوق حسی، این از آن ماهاست، آنک��ه ج��ایش در جهان ماده است.آیه بالا برای او می شود غیب اما اگر بالا آمد آیه بع�دی ب�رایاو شهادت باشد، غیب، غیب است برای من و شهادت برای من، نسبی است.

کسی که به عالم غیب واصل شدعالم غیب برای او شهادت می شودجالب: برای او از عالم ماده غافل می ش��ود یع��نی توج�ه ن��دارد، ش��هادت م��ا ب��رای او غیب می شود، یعنی توجه به این عالم ندارد مگ��ر نائ��ل ب��ه مق��ام جم��ع الجم��ع

باشد

زمانی که مردید ]فکشفناعنک غطائک[ عالم غیبب برای شما می شود شهادت ، جهان قبل ]دنیا[ می شود ناپیدا، غیب توجه نمیکنند لذا راه بازگش��ت ب��ه دنی��ا

پس از مرگ نیست.

غیب شامل کل موجودات است اما چون در آیات بع��دی از مبحثنکته دیگر: تشریع سخن به میان آمده ]انبیاء و آخرت[ علما اشاره کرده اند مراد از غیبت

منحصرادر این آیات خداست]الذین یؤمنون بالغیب[

مهمترین ادب نماز حضور است. تا بحال حضور رهبری،پنج دقیقه قرارنکته : ملاقات داری موبایل شما زنگ زد، چگونه انسان محض��ر انس��انی موبای��ل نمی

برد و روی سکوت می گذارد اما محضر خدا فکرش همه جا هست جز آنجا.

Page 16: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

16نماز با جمیع آدابش

مهمترین ادب نماز حضور است اما ادب در هنگ��ام نم��از حض��ور اس��ت. ]قی��ام یعنی به نماز ایستادن نماز بخشی سلام است که ایستادن ندارد و به س��جده و

اقیموا" یعنی قیام کن رکوع انجام بده، قی��ام کن،"تشهدش هم می گویند نماز سجده انجام بده، قیام کن، یعنی تمام اذکار نماز را قائم��ا یع�نی حاض��را انج��ام بده. اقیموا یعنی نماز با حضور اگر چ��ه س��جده اش، قی��ام کن یع��نی س��جده و رکوع و تشهدت هم با حضور باشد، قیام کن یعنی مودب باش[)قدری حض��ور(روح نماز حضور است]اقم الصلوه لذکری[ ذکر همان قیام است ذکر یعنی یاد.

آیا تاکنون تجربه عشق داشته اید عشق به هر چ��یز، ح��التش این اس��تمثال:که کسی مثلا وقتی رفت بازار برای خرید عمق وجودش با معشوقش است.

]یعنی کارهایت��ان را بکن عم��ق دلت ب��ا خ��داباش، خ��وراک، تف��ریح ام��الذکری عمق دلت با خدا باشد )کن مع الناس و لا تکن معهم[ دل مال خداست.

یقیمون الصلوه یعنی نماز عاشقانه، م��ومن یع��نی س��الک عاش��ق، خ��دا عاش��ق انسان اس��ت. و از انس��ان ج��ز عش��ق نمی خواه��د و خ��دا م��دبر حی��ات م��ومن

عاشق است.

، حاجی وقتی از خانه می رود و حاجی از درب خانه میحدیث در مورد خاص) آید بیرون برای حج من خودم حاضر می شود. در خان��ه او و ت��دبیر خان��ه را ب��ه عهده می گیرم زندگی همانگون�ه ک�ه ب�وده بلک��ه اض�افه تح��ویلش می دهم ب�ه زندگی یک نظر خدا کنه زندگی با برکت می شود، ]حجوا لن تفتق��روا[ ه��رکس رفت مکه بعد از مکه قطعا وضعش بهتر می شود.یکی از راههای کسب ثروت

گذشتش از ثروت است ]حج رفتن، انفاق[

[]ومما رزقناهم ینفقون

: انفاق از واژه[ نفق یعنی س��وراخ ک�ردن ]ایج�اد روزن�ه ؛ ب�ه لح��اظنکته اول"معنا شناسی با واژه وطئ[ م��ترادف اس��ت "ان ناش��ئة الی��ل هی اش��د و طئ��ا

انفاق روزنه است وطئ روزنه است یعنی انسانهای روی زمین اگر بخواهند به آسمان روزنه بزنند مهمترین عوامل آنها. بخشش دو. گفتگ��و ب��ا خ��دا در میان��ه

Page 17: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

17 شب جمع میان این بخشش در میان شب، جمع میان این دو؛ بخشش در میانه ش��ب کیس��ت؟ ]ام��ام علی)ع([ فق��رائی ک��ه اک��ثرا ب��ه م��ولی)ع( فحش می دادند.تنها راه نیل به مقام ملکوتی)ع( همین عمل است، کسانی که ماه مبارک رمضان را درک می کنند که قبل از شروع م��اه رمض��ان چ��نین کن��د کس��ی ک��ه حداقل یک ماه یکبار اینچنین نکند، نه تنها مؤمن نیست بلکه انسان نیست ]آدم نیست[ حداقل ماهی یکبار او را در آستانه ورود به بوستان انس��انیت ق��رار می دهند. ]دقیقا همان کار امام علی)ع( در شب[]روز کمتر روزنه ب��ه آس��مان ب��از می شود، روزنه در شب شدیدتر اس��ت س��خنان ش��بانه ق��ائم اس��ت و محکم و اس��توار اس��ت[)و اش��د قیلا( ل��ذا ق��رآن تأکی��د ب��ه تهج��د]احی��اء اللی��ل می کن��د[ آسمانی شدن یعنی انسان شدن یعنی کم کم انسان ه��ویت خ��ویش را بدس��ت

آورد.

انفاق می کنی فکر نکن کاری می کنی کل کار را ما انجام دادیم ]مما.2نکتهرزقفناهم[

پدر پولدار یک میلیارد می دهد، سر دو سال پنج میلیارد می کند جهت قدردانی یک میلیارد به بابا می دهد از همان سرمایه، به خود باب��ا می ده��د باب��ا حس��ش چیست؟ خیلی کار قشنگی کردی، بابا به روی او نمی آورد، خ��دا می گوی��د بی��ا

پیش خودم، مرام خدائی است.

انفاق روزنه به آسمان، ممارزقناهم ینفقون، مرام خدا، نمی گوی��د از خ��ود م��ا، چه کار جالب همین که از یک ه��زار توم��ان گذش��ت خ��وب اس��ت ام��ا حواس��ت

باشد که مما رزقناهم..روزی ما بود

مما رزقناهم... فرق است میان پول و رزق کدام پول رزق استنکته جالب: و کدام پول غیررزق، کدام پول رزق است، آنکه خ��ودش بیای��د، رزق اس��ت ن��ه آنکه بدوی دنبالش، دنبال پول ندو به او نمی رسی، ب��ه ان��دکی هم برس��ی رزق نیست بلا است برکت ندارد، مار افعی است به ت�و می زن�د می ش��ود م�رض باید خرج کنی می شود تص��ادف، ب��ا ل��ذت در حلق��ومت نمی رود پ��ایین، س��بب آرامش نمی شود، پولداری آرامش ن��داری، راحت خ��رج نمی ک��نی، پ��ولی رزقاست که خودش بیاید، اطمینان قرار سکوتت ندارد با تلخی و تنش می خورد.

Page 18: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

18 ]هدف اصلی تشریع ادیان ارسال رسل، انزال کتب یک چیز اس��ت و آن اینک��ه

آدمها در دنیا راحت و آرام و شاد زندگی کنند.[

]اجازه بدهید خداون��د ت��دبیر کن��د ک��ه این م��ال ت��و، درمما رزقناهم ینفقون خانه ات را می زنند[پول نیرویی است از نیروهای ع��الم دنب��الش ب��دوی ف��رار می کند اما اگر فرار کردی از او پول دنب��الت می آی��د آن پ��ول رزق اس��ت، ]از آنچه دادیم وسیله)پول( وسیله ای می سازنند تا به آس��مان نقب بزنن��د[حاص��ل

. مؤدبانه با خ��دا2. نادید می پذیرند. 1آنکه کتاب برای اهل تقوی منجی است، ازآنچه خدا به آنها داده )وسیله می س��ازند ب��رای رس��یدن.3سخن می گویند.

به آسمان که آن انفاق است( انفاق می کنند.

جهدواباموالکم و انفسکم فی سبیل الل��ه خداون��د انس��انی را در زمین آفری��د و راههایی برای رسیدن به آسمان وضع کرده و یکی از راهه�ای رس�یدن ب�ه آس�مان خدا انف��اق اس��ت، انف��اق خ��ود ی��ک راه اس��ت، در مس��یری بروی��د ک��ه ب��ه س��مت خداست انفاق این مسیر است، انفاق طریق عمودی اس��ت از خاک��دان زمین، ب��ه سمت آسمان حقیقت وجاهدوا باموالکم فی سبیل الله جهاد با مال خودش مس�یر است به سمت خدا، راه دیگر جهاد با نفس است، )شهادت( راهها سبل و شاهراه همان صراط است قرآن بی��ان کنن��ده این طری��ق اس��ت، راهه��ای ط��رق زمین ب��ه آسمان )خدا( را بیان می کند، در راه خدا با مال جهاد کنید سبیل الله یعنی س��بیل

الی الله

، یک سبیل است، یکی از مسیرهای زمینی ت��ا آس��مانممارزقناهم ینفقون خود آن جاده انفاق است، در سوره عنکب��وت، ]من جاه��د فین��ا...یع��نی الجه��اد لن��ا

اخلاص، اخلاص هم یک سبیل است البته فوق سبل[

انفاق یک مسیر و روزنه، زمین به آسمان است جهاد با مال در راه خ��دا یع��نی یک راه است که قطعا عمودی است، راههای سلوک همیشه عم��ودی اس��ت ی��ا از پایین به بالا یا از بالا ب��ه پ��ائین، در جه��ان مس��یر افقی مطلق��ا ن��داریم]الی��ه یص��عد الکلام الطیب والعمل الصالح یرفعه[ از طرف دیگر]و عصی آدم رب��ه فغ��وی[ غ��وا

به سقوط است.

Page 19: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

19 خداون��د مض��ل اس��ت یع��نی راه س��قوط انس��انها را ب��از می کن��د ب��ه انتخ��اب

خودشان، و به اسم هادی از پائین به بالاست.

خصیصه چهارم

.1. عن��وان ایم��انی. 2]متعلق ایمان بما انزل الیک، ایمان به تشریع آن اس��ت[ . ایمان بما انزل ]وحی و تشریع در یک کلام نبأ است، )دین([2غیب )خدا(

قرآن هرگاه سخن از خود می آورد و به تعبیر )تنزیل( و ان��زال ی��ادنکته اول: می کند، تنزیل یا نزول یعنی پائین آمدن قرآن کتاب نزولی است مع��انی و الف��اظ آن تنزل یافته، پایین آمدن ت��دریجی ان��زال، ]پ��ائین آم��دن دفعی[ تنزی��ل ک��اری ک��ه خداوند برای انسانها کرده هم معانی واژگان آیات تنزل یافته اند تا هم سطح فک��ر انسان شوند مبدأ تنزل ]من لدن حکیم خبیر[ مقصد ]فهم مادی ماست[ مس��یری را طی میکند تا به ما برسد این مسیر در روایات ]حب��ل مم��دود[ ریس��مان آویخت��ه شده نامگذاری شده است. تا انسانها بفهمند و تدبیر کنند و براس��اس آن زن��دگی کنند و بیایند بالا، متن ]آیات[ حقیقتش نزولی است )تشکیل دهن��ده حب��ل مم��دود( البته نزول را به جای دیگر هم تعمیم داده بحث امور تکوینی]و انزلن��ا من الس��ماء ماء تعبیر نزول در غیر قرآن در اکثر موارد و در ب��اب تکوینی��ات اس��ت ک��ه ، بخش مهمی از ع��الم هس��تی را ش��امل اس��ت[ پس هم وحی و هم تک��وین س��اختارش

نزولی است، ]از خدا دو چیز نازل شده وحی و تکوین[

اگر دو امر از ی��ک مب��دأ ناش��ی ش��ود و حقیقت ه��ر دو مش��ابه در ن��زولنکته: باشد، یعنی این دو هم با هم هماهنگ اند. و نیز مکمل اند، نظ��ام تش��ریع و تک��وین که از یک مبدأ است، که همان حدیث ]ثقلین[ این ظاهر است.اما می گ��وییم این دو یکی است و اصل تک��وین اس��ت، اص��ل در ع��الم تک��وین اس��ت و تش��ریع زب��ان

: شما زمین دارید و آس�مان، انس�ان در زمین اس�ت براس�اسمثالتکوین است، هبوط آیا مقص��د او زمین اس��ت خ��یر، آس��مان اس��ت خداون��د از زمین ب��ه آس��مان سبیل و طرقهایی به نام سبیل الله کشیده است. برای تک تک سبیل الله گذاش��ته اند. انفاق، شهادت، ایمان، تقوی، بعد می خواهد این را به زب��ان تش��ریع بی��ان می کند]اقم الصلوه لذکری[ راه به سمت خدا وقتی بخواهد صحبت کند می گوی��د من

Page 20: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

20 مسیر همان مقصدم اما مسیر آسمان به سمت صعود و ی��ا زمین ب��ه س��مت درک

اسفل هم باز است.

. ولاتلمزوا بالالقاب، تشریعات زبان دو3. ان بعض الظن اثم 2ولا تجسسوا .1 دسته راههاست، ]آسمان واجبات و مستحبات و زمین و درک سفل حرامها و مکروهات[ سپس تکوین و تشریع بجای تک��وین می گ��وییم وج��ود و بج��ای

تشریع می گوییم قرآن و انسان کامل باوجود هماهنگ است.متن مکمل وجود است .2 همان است باز عوض میکنیم به وجود میگوییم جهان؛ و به متن میگوییم.3

قرآن , عنصر سومی می افزاییم به نام انسان نه تنها جهان با قرآن. هماهنگ است بلکه جهان با قرآن و انسان کامل هماهنگ است

به تعبیر دیگر

انس��ان و این3.تشریع ]قرآن[ 2-وجود. 1.از خالق سه امر نازل شده است 1 سه عین همند، هرگاه واقعیت زبان ب��از کن��د، می ش��ود ق��رآن ومی ش��ود کلام امام علی )ع( وقتی علی )ع( س��خن میگوی��د تک��وین و واقعیت تکلم می کن��د، علی)ع( وجودی است برخاسته از واقعیت او از نظام تکوین س��خن می گوی��د، او جهان را بر ملا می کند، لذا قال علی)ع( یعنی قال واقعیت، نظام ط��بیعت و

نیز یعنی قال الله تعالی فی الکتاب الکریم.

فلسفه آشنا شوید ابتدا تعریف فلس��فه را می گوی��د ]علم ب��ه اح��والمقدمه: کلی هستی، کشف قواعد عام هستی می شود فلسفه موض��وع فلس��فه وج��ود

است[

در یک کلام فلسفه یعنی هستی شناسی سوال آیا این هستی خالق دارد یا ن��ه، آیا خالقش این قواعد هستی را بی��ان ک�رده اس�ت در کج�ا ب�ر ملا ک�رده اس��ت نتیجه خداوند قواعد هستی را بر ملا کرده و درآخرین نام��ه بی��ان ک��رده اس��ت این یعنی قرآن حاوی قواعد عام هستی است و فیلسوف باید در محضر ق��رآن باشد و قواعد هستی را از قرآن بدست آوردند، و کتاب اسفار ذهن را مستعد

می کند تا ملاصدرا از دل آیات، امکان فقری، حرکت جوهری را کشف کرد.

Page 21: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

21 خصیصه تقوی همین ایمان به نزول بود که دو ام��ر را بی��ان ک��ردیم،چهارمین

جهان و انسان هم حقیقتش نزولی است.

مراد بما انزل ]ایمان به، نبأ، دین تشریع است[نبأ ما ابت��دا ک��ه ب��هنکته دیگر: هم می رسیم می گوییم چه خبر، خبرهای ما اقتصادی یا اجتماعی ی��ا سیاس��ی است، بعد دوباره می گوئیم دیگر چه خبر دیگه خبری نداریم اما از خدا س��وال کنیم که شما بگو چه خ��بر، ]عم یتس��ائلون[ خ��بری می خ��واهی قی��امت در راه است، نبأ در اصطلاح قرآنی یعنی خبر غیبی، حالا با توجه به اینکه غیب را معن��ا کردیم اگر منشأ خبر عالم شهادت باشد خبرهای زمینی��ان ام��ا اگ��ر منش��أ خ��بر

عالم غیب باشد می شود ]نبأ[

)خبری که از عالم غیب به انسانی برسد اسم آن نب��أ اس��ت ( تم��ام م��وارد نب��أ همین است حال با توج�ه بروی�د س��راغ آی��ه نب��أ]و ربطی ب�ه مب��احث اص�ول ان جائکم فاسق نبأ[ ندارد. احتمالا دیگر متناسب با فقه و اص��ول نباش��د.نب��أ یع�نی خبر غیبی، اخبار خدا به انسان همه نبأ است }تلک من انب��أ الغیب { نمون��ه ای

از نبأ است، هر خبر که منشأ من عالم غیب باشد نبأ است.[

یکی از نشانه های انسانهای آس��مانی این اس��ت ک�ه اخب��ارش هم آس�مانیلذا باشد، انسانی که خبر ازگوشت مرغ می دهد ن��ه تنه��ا زمی��نی اس��ت بلک��ه زی��ر

زمینی است.

نبی)ص( به برخیها که آسمانی بودن��د مث��ل زی��دبن حارث��ه، می فرم��ود: م��الذا الخبر چه خبر؟ او می گفت می خواهی بگویم. کدام اص��حاب بهش��تی اس��ت و کدام جهنمی و ایشان را تایید می کند )و بالاخره هم یوقن��ون (یقین اوج ایم��ان است از آیات بدست می آید ایمان مراتب دارد، از یک تا هزار با کس��ی ک��ه ده درجه ایمان دارد، نود درجه کفر دارد، ]ذومراتب اس��ت[ مث��ال]انم��ا المومن��ون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا[ اسم خدا را که میشنوند ]تقشعر منه جلودهم ...[ نسبت ب��ه ن��ام خ��دا حس��اس ان��د، ن��ام معشوق پیش عاشق برده شد یک ج��وری می ش��ود ]اگ��ر خ��دا معش��وق باش��د وجل در ما اتفاق می افتد، به جمال خدا لذت و به جلال او هراس حرف اصلی انسانهای عادی نباید هوس ایم��ان کنن��د، کاردرس��ت ب��رای م��ا اینهم��ه ایم��ان را

Page 22: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

22 فقط نشانه بگیریم برای خ��وب ب��ودن ]و افع��ل الخ��یر[ س��خن از ایم��ان غ��الب دهان من و تو نیست، کار خوب بودن همان سبل و مس��یرها را رع��ایت ک��ردن اگر عمل کرده درآستانه ورود به ایمان است، ایمان یک مقص��د اس��ت، راهک��ار

تقوی است.

هم ذوم��راتب اس��ت و ، کف��ر هم می��ان ی��ک ص��د اس��ت، ]ک��افر، مج��رم،کفر مشرک، ظالم در یک ش�بکه معن�ایی اس�ت. کس�ی ک�ه ی�ک درج�ه ایم�ان دارد،

نودونه درصد، کفر، شرک، و جرم و ظلم دارد[

یقین اوج ایمان است لازمه اش اینک��ه ایم��ان دارای م��راتب اس��ت، نودون��ه ب��هبعدش اسم آن یقین است،

از علامه طباطبائی در المیزان فرم��وده: ایم��ان داریم قل��ه ه��ای ایم��اننکته داریم مراد از ایمان به غیب یعنی ایمان به خدا، خداوند وق��تی ب��ه خ��ودش می رسد می گوی��د ایم��ان ب��ه غیب و ب��ه آخ��رت می رس��د می گوی��د: ]ب��الاخره هم یوقنون[ در آخرت یعنی به خود می رسد، میگوید ایم��ان گوی��ا خداون��د در ب��اب خودش به ایمان دارد. گرچه ده درجه اش اکتفا کرده اما در باب آخرت به صد

نیاز داریم.

یک وجهش خداوند چرا خودش به ایمان اکتفا کرده اما به آخرت به قله ایم��ان ]یقین[ را لازم می داند چرا ؟ خداوند ملاحظ��ه نف��ع بش��ر را ک��رد، اگ��ر انس��ان ایمان باالله پیدا کند شاید فاسق هم باشد، به بیان دیگر ایمان ب��ا فس��ق جم��ع شود اما محال است کسی یقین به آخرت پیدا کندذ و معص��وم نباش��د، و ب��رای انسان ایمان هست و گاه خلاف می کند اما محال است کسی ب��ه آخ��رت یقین

داشته باشد و عصیان کند.

برای سامان بخشی به ت��رتیب زن��دگی ب��اور ب��ه قی��امت کارس��از اس��ت، مث��ال: ]انسانها طغیان می کنند چون می گویند آخرت نیست، اگ��ر کس��ی ب��ه آخ��رت ب��اور داش��ت معاص��ی او هم کاس��ته می ش��ود[ اوج ایم��ان اخلاص، اوج اخلاص مقام مخلصین است و خداوند در یک آیه وص�ف مخلص��ین ک�رده و راه نی��ل ب�ه این مقام را بیان ]و اخلصناهم بخالصه ذکری الدار[ تکنی��ک رس��یدن ب��ه مخلص

ذکر قیامت است.

Page 23: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

23 رسالت ، نبوت و ام��امت نیازمن��د نص�ب خداس��ت، بج��ز این س��ه, بقی��هنکته :

مقام است مانند عصمت، مانند حضرت یوسف که نائل ب��ه مق��ام رؤیت ش��د،عصمت و مقام برای هر کس مفتوح است اما منصب، خداوند باید نصب کند.

خصیصه اشاره می کند.5 خداوند در باب اهل تقوی به حاصل:

.ایمان به غیب1

.اقامه صلاه2

.انفاق 3

.ایمان بما انزل، 4

. یقین به آخرت 5

ایمان به غیب و ما انزل یکی است ]پنج ت��ا می ش��ود چه��ار ت��ا از س��وی دیگ��ر یقین اوج ایمان است.]و بالاخره هم یوقنون[چهار می شود سه، متقیان دارن��د.

.انفاق مم��ا3.اقامه نماز )نماز عاشقانه و با ادب حضور(. 2 چیز. 3.ایمان به 1 رزق، و با عمق بیشتر، ایمان رابطه انسان است با خ��دا ص��لاه رابط��ه رفت��اری است با خدا و انفاق رابطه انس��ان اس��ت ب��ا خل��ق خ��دا)م��ا س��وی( خداون��د در

رابطه انسان با خودش.

به تعبیری ایمان و اقامه صلوه. می فرماید : عاشقانه ب��ا من س��خن بگ��و ) .... الصلاة (و نسبت به دیگران رابطه بخشش]انف�اق[ رع�ایت کن خلاص�ه از نگ�اه خدا انسان خوب کسی است که نسبتش با خدا همراه یا در مسیر ایمان باش��د

و نسبتش به ما سوی با یک چیز است که انفاق است.

ای انسانها در رابطه خود با هر کس ]ما سوی[ تنها یک وضعیت مقبول است و آن بخشش چ��ون خ�دایتان اینگون��ه اس��ت در اول نام��ه اش فرم��وده]بس��م ا... الرحمن الرحیم[ ای انسانها بدانید من رحمن هستم تا ش��ما رحمن ش��وید اگ��ر خداوند رحمن نبود نه ع��الم ب��ود و ن��ه انس��ان،س��ر ع��الم بس��ط رحمت اس��ت، هس��تی یع��نی ش��رح و بس��ط رحمن چ��ون خداون��د رحمن اس��ت ع��الم هس��تی برپاست، حالا تو ای انسان از من بگیر.تنها چیزی که خدا از انس��انها در رابط��ه

Page 24: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

24 با غیر می پذیرد بخشش است بخشش سر آفرینش است،اگ��ر می خ��واهی ب��ا خداوند رحمن یکی شوی صفت رحمن را در خود ظهور ب��ده .]م��ردابی ب��ه آب زلالی گفت که از چه رو اینقدر زلالی گفت :گذشتم زلال شدم ساختار هستی، بر سبیل جریان است همه چیز در حال جریان است و امر ثابت جز خدا نداریم هر کسی بخواهد مقابل جریان بایستد نابود است مگر اینکه خود را مجری کند

تا هستی از طریق او جاری شود این رمز بقاء است.

تمام عناص��ر هس��تی اینگون��ه اس��ت از جمل��ه ک��وه،] الهکم التک��اثر ]پ��ول را از جریان نیدازیم[ الذی جمع مالا وعدده [ ممارزقناهم ینفق�ون یع�نی کس�انی ک�ه پ��ول را ب��ه جری��ان می ان��دازد ه��ر کس جری��ان بخش��یدن بیش��تر در ی��افتش بیشتر.هرکسی می خواهد پولدار شود اف�زایش ورودیه�ای ث�روت نیس�ت بلک�ه افزایش مجاری خروجی است، پس سعی کمتر ام��ا بخش��نده ت��ر، س��ه ش��یفت کار کن نگه دار ب��از هم فق�یری راه اف�زایش بیش�تر ب��ه ان��دازه ک�ار کن ام��ا ب�ا

بخشندگی بیشتر.

قاعده: چون نبخشیده ایم نداریم.

خوشابحال آنکه فهمید و به آنها عمل کرد بی ادعا، بزرگترین پول��دارها ه��ر چ��ه��ر مس��یحی بیشتر پولدار می شود موسسه های خیریه آنها بیش��تر می ش��ود فل

میلی��ون ی��تیم سرپرس��تی می20 ق��اره دارد ک��ه تع��داد آنه��ا 5موسسه خیری��ه کنند.بخشش بیشتر تا پول بیشتر شود ام��ا خ��وب اس��ت بخش��ش غ��یر تاجران��ه

باشد .

قانون اینکه راه نیل به ثروت بخشش است ام��ا ب��رعکس نیس��ت مث��ل ق��ارون هرکس داراتر است پس بخشنده ت��ر اس��ت درس��ت نیس��ت، ممکن اس��ت ابتلا

باشد.چون رزق آن است که خود می آید نه آنکه بدوی دنبالش.

بیا به اندازه فرد مسیحی خدا را امتحان کنید، اگر بشود تازه می ش��وید ت��اجر، مولی علی )ع( کسی است که ن��ه از سرکس��ب ث��روت بلک��ه چ�ون خ�دا از این عمل انفاق خوشش می آید، ح��تی حاض��ر ب��ود اگ��ر بخش��ید فق��یر ش��ود و خ��دا

دوست داشته باشد باز هم دوستی خدا را مقدم کرد.

Page 25: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

25 حاصل آنکه دو خصیصه نسبت انسان ب��ه خ��ودش نس��بت انس��ان ب��ه م��ا س��وی

]بخشنده بودن نسبت به خاک، آب، جماد، گناه، حیوان و انسان[

]بهره ایکه خاک از امام علی )ع( برده انسانها از علی )ع( نبردند.[

. سواء علیهم و ...1 آیه دارد، 2بخش دوم انسانها: کافران که

فائده ندارد، میخ آهنین نرود در سنگنکته:

: ختم ا.. علی قلوبهم..2آیه

.وعلی سمعهم و ابصارهم غشاوة2

.ولهم عذاب الیم خداوند بر قلبشان ختم نهاد و بر سمع و ابصارشان غش��اوه3 و ع��ذاب الیم دارن��د از وس��ط می آییم.]و علی س��معهم ... غش��اوه[ مقدم��ه ]قرآن، دارای یک منطق صوری منحصر به فرد است.[صورتبندی خ��اص دارن��د تاکنون احدی درباره منطق صوری آیات کار نکرده است.به این معن��ا ک��ه بحث نکنید درمحتوا، فقط به صورت آیه وچینش آیات نگاه کنید کافی است درکشف معنا.نمونه ای از منطق صوری، سمع و ابصار و غشاوه ]م��انع[ از این ف��راز ت��ا

قانون می ت�وانیم اس�تخراج می ک�نیم. ق�انون اول )و علی س�معهم و علی20ابصارهم غشاوه( سپس آنها سمع و بصر دارند.

. علاوه ب��ر س��مع و2ق��انون اهل کفر دارای سمع و بصر هس��تند. .1قانون اگر در جایی مقتضی و مانع باش��د علت.3 قانونبصر دارای غشاوه هستند .

3. وج��ود م��انع نتیج��ه. ق��انون2قانون اول منقض��ی هس��ت ق��انون منتج نیست، نتیجه: عدم حصول سمع و بصر سمع دارن��د ام��ا س��میع نیس�تند لوج��ود الم��انع،

بصر دارند اما مانع دارند، اثر سمع و بصر از آنها صادر نمی شود.

این دسته انسانها بصر دارند و سمع دارند اما قرآن می گوید سمیع.� 4قانونو بصیرنیستند.

: پیداست که سمیع و بصیر بودن به چشم و گوش ظاهری نیست.4نکته

- سمع باطنی.2-سمع ظاهر،سمع سر 1سمع دو قسم است:

Page 26: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

26 پس حقیقت��ا انس��ان درونش س��مع و بص��ر دارن��د، ام��ا ک��افران س��مع و بص��ر

باطنیشان فعال نیست.

. سبب اینکه سمیع و بصیر نیستید غشاوه است غشاوه چیست؟ م��انع5قانون است. ضمیمه این آیه به آیه دیگر حقیقت غشاوه را بی��ان می کن��د]کلا ب��ل ران علی قلوبهم ماکانوا یکسبون[ غشاوه همان رین است، دین یعنی زنگار.آخرآی��ه فرمود بما کانوا یکسبون باء سببیت بود آنچه کسب کردند سبب غش��اوه و رین است. بلکه فرمود رین قلب آنها همان ماکانویکسبون ]معاصی[ اس��ت. رابط��ه تس��اوی وعی��نیت اس��ت ن��ه علیت، ]غش��اوه هم��ان رین اس��ت رین هم��ان م��ا

کانویکسبون است[]عصیان[پس غشاوه همان عصیان و طغیان بشر است.

تا آنجا لایه هایی می آید که آن نور تقریبا نابود می شود.

م��ا واژه]علی س��معهم داش��تیم. علی دال براس��تعلاء اس��ت یع��نی:6ق��انون حجاب مسلط بر سمع است و سمع در احاطه غشاوه است.]غش��اوه ب��ر قلب آنهاست.[ نسبت از بالا به پایین است. ]غشاوه بر قلب آنهاست[نس��بت از ب��الا به پایین است یعنی غشاوه قلب و سمع آنها را احاطه می کن��د، غش��اوه عم��ل ب��ود، عم��ل س��مع ش��ما را می بلع��د، ی��ک عم��ل خلاف س��مع انس��ان را می

خورد.خطا فعل است که سمع و بصر باطنی شما را می بلعد.

راه افزایش سمع و بصر چیست ب��ه کاس��تن از غش��اوه )کاس��تن از:� 7قانونمعاصی(انسان اگر از معاصی بکاهد سمع و بصر قلبی آنها شکوفایی شود.

اگ�ر انس�ان س�میع ش��د، چیزه�ایی را می ش�نود ک�ه پیش از آن نمی.8قانون شنوید، پس در جهان مسموعات بسیار فراوان گوش می خواه��د.اگ��ر انس��انها می توانند بصبر بشوند نشان آن است که دیدنیهای این جهان بی ش��مار اس��ت راه آن کاستن از معاصی انسانها است ب��ه م��یزان کاس��تن معاص��ی، ب��ه ان ه��ا هدیه میدهند که می بینند آنچه را که تا به حال ندیدند]لولا أن رأ بره��ان رب��ه[ و چیزه��ایی را می ش��نوند]ان من ش��ئی الا یس��بح س��میع تس��بیح موج��ودات می

شنوند[.

Page 27: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

27 اگر انسان س�میع و بص�یر ش�ود، علیم خواه�د ش�د، راه کس�ب علم کاس��تن از غشاوه است. راه کاستن از غشاوه کاستن از معاصی است، راه عارف ش��دن کاستن از مخالفت خداست لذا هر که بخواهد علیم و با معرفت ش��ود بای��د ب��ر اعمال نیکش بیفزای��د، ح��دیث]من عم��ل بم��ا یعلم علم��ه الل��ه علم م��الم یعلم[ عمل نتیجه می دهد علم را، تحصیل علم نتیجه نمی دهد علم را، چشم انس��ان را عمل باز می کند.سبک زندگی موحدانه اس��ت ک�ه انس��انها را علیم می کن�د، انسان چگونه زندگی کند علیم می شود، خطبه همام.سی وی��ژگی ب��رای س��بک زندگی توحیدی بیان می کن��د.ب��ا زیس��تن مطل��وب ب��ه این مع��رفت می رس��د.و مهمترین عمل، اعمال درونی است احساس، نیات، ]والذین کفروا و آمن��و[ ک��ه هر دو درونی است، ایمان آورده اند]این عمل است که همان قب��ول اس��ت ک��ه به لحاظ درونی پذیرفته اند.[این منطق صوری آیه اس��ت. می ت��وان ب��ا کش��ف صوری آیات بدون رفتن به محتوا نکات جالبی را از قرآن دری��افت ب��ا توج�ه ب��ه فراز میانی فراز اول هم معنای شود کسانیکه با عمل خ��ود برگزیدن��د، غش��اوه را وکسانیکه با خطاهای خود انتخ��اب کردن��د س��میع و بص��یر نباش��ند چ��ون آنه��ا اینگونه انتخاب کرده اند شما را بحال خودتان رها نمودیم این حقیقت را با این بیان مطرح می کند ]ختم ا...[ خداوند برای انتخاب آنان احترام قائل است می گوید باشد حال که این مسیر را برگزیدید شما را به حال خودت��ان ره��ا نم��ودیم این حقیقت را با این بیان مطرح می کند.از خدا فاصله می گیرند، از رحمت او

دور می شود، نتیجه آن، عذاب است.

کوتاه سخن

-بخش�ش ,2-اهل ایم�ان ب�ه هم�راه اقام�ه ص�لوه. 1 دوخصیصه دارند، متقین -.با سوء استفاده از اختیار ب��رای2-فایده ندارند1 دو خصیصه دارند. اهل کفر

خود حجاب و رین می خرند، خداوند ب�ا اح�ترام ب��ه انتخابش��ان آنه�ا را ره�ا میکند، دوبخش تمام شد، حالا بحث اوصاف منافقان را بیان می کند

آیه درباب اهل نفاق است.13

آیه دارد، آیه شروع می شود: )و من الناس من یقول13 ویژگیهای اهل نفاق آمنا با الله و بالیوم الاخره..( برخی آدمها هس��تند ک��ه می گوین��د ایم��ان ب��ه خ��دا و

Page 28: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

28 آخرت داریم این در حالی است که آنها ایمان ندارند، ]یخادعون ا الله آنها ب��ه خ��دا و نیکان عالم خدعه می کنند اما آنها خدع��ه ب��ه خ��ود می کنن��د شعورش��ان ب��ه این نمی رسد، در قلبشان مرض است، مرضهایشان را خ��دا زی��اد می کن��د، و مبتلا ب��ه عذاب الیم می شوند. وقتی به آنها گفته می شود در زمین فساد نکنید، منک��ر می شوند فقط ما مصلحیم خداوند به آنها می گوی��د، مفس��د فق��ط اینه��ا هس��تند، لکن شعورشان به اینها نمی رسد، وقتی گفته می شود ایمان بیاوری�د، همانگون�ه دیگ��ر انسانهای مومن می گویند، آیا ما ایمان بیاورم همانند کس��انیکه در س��فاهتند[ خ��دا می گوید سفیه فقط آنها هستند، علم آنها به آن نمی رسد، هرگ��اه ب��ا اه��ل ایم��ان می نشینند، خود را مومن جلوه می دهند و هرگاه با شیاطین خود می نش��یند می گویند، ما با شمائیم بااستهزاء خدا آنه��ا را اس��تهزا می کن��د، و در طغیانش��ان م��دد

می کند.

بخش تقسیم کرد ام��ا از3 آیه خداوند انسانها را به به 13 قبل از بیان این نکات: کدام آغاز کرد ؟از متقین چرا؟ چون خداوند نگاهش زیبا بین است، از زیباها آغاز می کند، درست است که اکثر انسانها منافقان] و در کمترین حد مب��انی ]کف��ار [ ، اما چون خدا زیباست از زیبایان )متقین( آغاز می کند این نشان می ده��د خداون��د نگاهش به انسانها در عین اینکه اکثرشان مفس��دند، ب��از نگ��اهش زیب��ا بین اس��ت، خداوند معلم بشر است به ما می گوید ای انسانها بیاموزید، به هر چه می نگرن��د، در آن جنبه یا جنبه هایی از مثبت را ببینید آنه��ا را اول ببینی��د، ه�ر چ��یزی در جه��ان چون چیز است زیباست چون خداون�د خ�الق ک�ل ش�ئی اس�ت، و خداون�د فرم�ود: ]الذی احسن کل شی خلقه خلقت= ش��یئیت=حس��ن و زیب��ایی ، زش��تی فق��ط در باب انس��ان مط�رح می ش��ود.]ب��رخی انس��انها زش��تی را انتخ��اب می کنن��د هم��ان انسانها، در آنها هم بگردی جنب��ه ه��ایی از زیب��ایی هس��ت، پس علت تق��دیم متقین

تعلیم بشر است.[

: نکات )من( تبعیض است، ناس عنوان ع��ام و خط��اب ب��هاما ویزگی منافقان انسانها برگرفته از معنای نسیان ]برخی انسانها هستند که فراموش کارند، هرگ�اه که خداوند می فرماید[ یا ایها الناس یعنی ای فراموشکاران که باید مت��ذکر ش��وید اما تاکنون نشده اید، ] ف��رق علم ب��ا وص��ف، علم فاق��د معناس��ت و وص��ف دارای معناست، اگر اسم علی باشد، علی آن زمان که علم است معنا ندارد اما همینک��ه

Page 29: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

29 وص��ف ش��خص ش��د دارای معناس��ت ]ص��احب علم[ ن��اس اینج��ا علم نیس��ت بلک��ه اشاره است به وصف ]یعنی برخی موجوداتی در عالم هستند ک��ه یادش��ان م��یرود حقائقی هست[ من یقول تأکید آنها برگفتن است کار آنها گفتن اس��ت، کس��ی ک��ه شغلش گفتن است البته ای ک��اش قولش��ان ص��ادق ب��ود ام��ا ص��ادق نیس��ت چ��ون

چیزی میگویند که در قلبشان نیست.

: ادعای بزرگی میگویند : ما ایمان داریم. ]ادعای ب��زرگیمنافقان چه میگویند است[ ایمان باالله والیوم الاخر ]راد و ما هم بمومنین , )واو( در اینجا ب��ه معن��ای

]حال[ است و جمله اسمیه ، این در حالی است که آنها ایمان ندارند.[

خداوند نگاه به قول انسانها نمی کند بلک��ه نگ��اه ب��ه قلب انس��انها می کن��د،نکته: قول آنها با قلبشان مطابق نیست لذا من��افق ک��افر بی ص��داقت اس��ت، پس اگ��ر قولی با واقعیت قلب من مطابق نبود آن قول من صادقانه نیس��ت ل��ذا می ش��ود

ادعای کاذب.

خدا به آنها می گوید]و ما هم بمومنین[ خداوند علیم است بذات الص��دور،.2نکته از این آیه بدست می آید. که خداوند عالم است به قلب انسانها یعنی می فرمای��د

به قلبشان نگاه کردم دیدم ایمان نیست.

.برمی آید که ایمان امر قلبی است نشانه و بروزش یک رفتار است و یک ق��ول،2 اولین خصیصه اهل نفاق تأکید بر قول دارند، خیلی حرافاتند منتها حرفهایی ک��ه ب��ا

واقعیت درونی آنها ناسازگار است.

]اولین خصیصه اهل نفاق بی صداقتی است[

-و3- و مایخ��دعون الا انفس��هم، 2- یخ��ادعون الل��ه وال��ذین آمن��وا.1آی��ه بع��د. مایشعرون اما فراز اول، ویژگی دیگر اهل نفاق شغلشان نقشه کشی است، گویا یک کار در عالم دارند آن ضایع کردن دیگ�ران اس��ت، نقش�ه کش��ان ش��ومند ب��رای دیگ��ران، اص��لا همیش��ه کارش��ان مرب��وط ب��ه دیگ��ران اس��ت ن��ه خودش��ان ]تم��ام ویژگیهای متقین، فقط نگاه به خود دارند منافق فقط توجه به دیگران دارد اما ن��ه مثبت بلکه ب��رای ض��ایع ک��ردن دیگ��ران چگون��ه ح��رف ب��زنیم دیگ��ری ض��ایع ش��ود، یخادعون فع��ل مض��ارع ]دائم در ح��ال نقش��ه کش��یدند، و عش��ق می کنن��د، نقش��ه

Page 30: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

30 کشان شومی هستند، چون صاف رفته اند سراغ خدا، برای کوبیدن خدا نقشه می کشند برای ضایع کردن خدا و اولیائش نقشه می کشند، از همه مهمتر ب��رای زی��ر پ��ا نه��ادن قواع��د خ��دا و س��نتهای الهی نقش��ه می کش��ند، نس��بت می��ان من��افق و یخادعون نسبت مساوی است هر نقشه کشنده ای من��افق اس��ت، ام��ا در این آی��ه خداوند، حقیقت معجزه گونه ای اشاره می کند قرآن در اعج��از ذوم��راتب اس��ت، یکی از آیات معجزه گونه آیات]و ما یخ��دعون الا انفس��هم[ این یع�نی ی��ک س��نت و قانون یعنی قاعده کلی، هرکس به هر کسی خدعه کند فقط به خود خدع��ه ک��رده نه به غیر خود ما نگفتیم هر کس به ه��ر کس خدع��ه کن��د نخس��ت ب��ه خ��ود خدع��ه کرده است سپس به دیگران. هرکس به هر کس خدعه کند مثلا ی��ک فک��ر ب��د کن��د یک تلاش سوء کند جهت خدعه و تحقیر دیگر فقط به خود خدعه کرده است. زیرا فرمود: ]و ما... والا[هر کس به هر کس فکر بد کند فقط به خودش فکر بد ک��رده است، خدعه کرد ق��رآن میگوی��د این خدع��ه ب��ه خ��ودش ک��رده اس��ت . اگرش��خص )الف( به شخص )ب( خدعه کرد گفتیم خدعه به خود آقای الف بر می گ��ردد ح��الا آقای ب از خدعه آقای الف تاثیر می پذیرد؟ اگ��ر ش��خص ب ط��الب باش��د، خدع�ه الف به ب هم می رسد اگر نه نمی رسد، لذا هر خدعه به خودش ب��ه خ��دا خدع��ه کرده قطعا می رسد به غیر خودش بسته به طلب ش��خص ب��ا اس��ت اگ��ر ش��خص )ب( با سوء رفتار خودش، خودش را مقتضی دریافت صدمه ها کرد صدمه هم ب�ه او می رسد، والا صدمه ای نمی رسد ساده: شما از کجا می دانید در تهران راج��ع به شما نقشه می کشند که الان اینجا نشستی و شما نمی دانید، ح��الا، اگ��ر ج��ایی که نیستی وعده ای نشسته اند برای شما نقشه می کشند نقشه هم بسیار دقی��ق

بع��د2طراحی شده باشد. آیا صدمه ای از آن نقشه به شما می رسد ی��ا ن��ه؟ این دارد اما آن نقشه ها علیه شما یقینا به خ��ود آنه��ا خواه��د رس��ید]و م��ا یخ��دعون الا انفسهم[ اما از آن نقش��ه ص��دمه ب��ه ش��ما برس��د ی��ا ن��ه؟بس��ته ب��ه رفت��ار و عم��ل شماست اگر با عمل بدتان طالب آن صدمه شدید قطع��ا آن ص��دمه ب��ه ش��ما می رسد والا محال است برسد، دقیقا مانند تیری است که دشمن رها میکند می آی��د تا بیخ گوش شما، نیروی غیبی آنجا ایستاده است تلنگری بر ت��یر می زن��د، از کن��ار گوش شما می رود و به شما نمی خ�ورد، عکس�ش هم ص�ادق اس�ت شخص�ی در عالم تیری رها کرده است و به سمتی می رود نیروی غیبی هم آنجا هس��ت ب��ه آن

Page 31: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

31 تیر تلنگری می زند صاف وسط پیشانی شما می خورد، چرا چون شما طالب ت��یر بوده ای، این واقعیت قرآنی است که در عالم نیروهای فراوانی هر لحظه تیر ره��ا می شود]ش�هابا رص�دا [ه�ر کس ب�ه م�یزانی ک�ه ط�الب اس�ت از آن تیره�ا به�ره برداری می کند، وسط پیشانیش بیخ گوشش شاهرگش ]محال اس��ت ت��یری علی��ه کسی رها شود به او برسد مگر به اذن خداوند چه زمان اتفاق می افتد که آن تیر به شما برسد؟ وقتی شما طالب باشی، چگون��ه؟ ب��ا رفت��ار خ��ودت چگون��ه؟خلافی کردی مس��تعد رس��یدن آن ت��یر ش��ده ای[ خیلی ج��الب اس��ت ق��انون ]ه��رکس ب��ه هرکس خدعه کند خدعه به خود کند نه به غیر مگر به اذن خدا وابس��ته ب��ه م��یزان

طلب فرد دیگری[

یک جا حساب و کتاب اشتباه شود یعنی خ��دا وج��ود ن��دارد حس��اب و کت��اب اولی��اء الهی با ما فرق می کند مثال آنها را نزن، خدعه به خ��دا، دین خ��دا و ق��وانین خ��دا، خدعه به خدا اینکه فکر می کنند می توانند س��ر کس��ی کلاه بگذارن��د در این ع��الم ه��رکس ه�ر ک��ار ب��ا کس��ی کن��د ب��ا خ�دا ک��رده ش��ما ق�ولی ب��ه بچ��ه داده و تخل��ف کردید.این تخلف با خداست چون انسان ابتدا با خدا عهد بسته که با هر کس عه��د

بست وفا کند،

: و ما یخدعون الا انفسهم یعنی چه، یک معنایش این اس��ت انس��ان ب��هنکته دیگر هر اندازه به فکر دیگران به معنای]خدعه[ بهمان م�یزان از مس�یر رش��د و تکام�ل مانده که خدعه به خود است. ]والذین آمنوا در ق��رآن ب��ه مع��نی انس��انی ک��ه ذی��ل اسم مومن خدا و دربیاید اینجا خداون��د او را ملح��ق ب��ه خ��ودش می کن��د، خداون��د غیور است و ظهیر مؤمنان است]ان الله یدافع عن الذین آمنوا[]و مایش��عرون[ از دیگر ویژگیهای اهل نفاق نفهمند، شعور از شعر ب��ه معن��ای م��و ش��عور یع��نی درک

. ف��راز1عمیق و عمق ]باریک بینی[ متعلق شعور چیست که نمی فهمند احتم��ال. . متعل��ق ش��عور2( ق��انون قبلی را نمی فهم��د]و مایخ��دعون الا انفس��هم[. 1قبلی)

2خود آنها باشند، و ما یشعرون بانفسهم خودشان را نمی شناس��د، نی��ک بنگ��ری. احتمال به یکجا می رسد چون هر کس شعور به خود داشته باشد می فهمد.]و ما

( جمع بندی در آیه خیلی اهل حرفن��د زی��اد ح��رف می2و40یخدعون الا بانفسهم[) .....ویژگی برای اهل نفاق دائم نقش��ه کش��ی9. و ما هم بمومنین[ در آیه 2زنند.

. خودش��ان ص��دمه ه��ا را می جهن��د2درباره دیگران برای ضربه زدن ب��ه دیگ��ران.

Page 32: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

32 فلسفه صدمه چشیدن و آزار و اذیت دیدن ما انس��انهایی من��افق گون��ه روی زمین

منافقان بی شعورند.3از آنها همین است. خصیصهبخشی

ادامه بحث اوصاف منافقان

.}فی قلوبهم مرض { در ظرف وجودآنها مرض اس��ت مرح��وم علام��ه )ره(1 آیه تحقیق در ظرف آیات کرده اند ایشان اثبات می کنند که مراد از مرض بیماریه��ای معرفتی است. }اشاره است ب��ه غش��اوه، عش��اوه یع��نی م��انع درک، در واق��ع فی قلوبهم مرض تأکید است برای }مایشعرون{ ام��ا ش��اید بت��وان توس��عه داد م��رض

ایه را در ردیف کنیم همه اش بیم��اری13مطلق بیماری است اگر ویژگیهای این است }خدعه زدن، بی شعوری ، استهزاء کردن، تحقیر دیگران همه بیماری است

- احساس��ات آس��مانی و1 دس��ته احساس��ات وج��ود دارد 2 درون انس��انها جمله: - احساسات زمینی و خاکی، اگر آیات را دنب��ال کنی��د می بینی��د آرامش ی��ک2الهی

احساس آسمانی است.شادی، یک حس الهی است یقین احساس آس��مانی اس��ت اما در برابر آن ، عدالت }حس زمینی نیست{ نف��رت کم، حس��ادت غ��ل و کین��ه، خداوند می فرماید: عمق وجود اهل نفاق }قل��وبهم{ ........اس��ت. م��رتعی اس��ت جهت گرد آوری اینگونه احساسات زبون خ�اکی، واجب اس�ت ب��ر آنه�ا احساس��ات

زمینی زبون خود را به آسمانی تبدیل کنند اگر بشود }فزادهم الله مرضا{

نسبت میان مرض با }فزادهم مرض��ا{دقیق��ا هم��ان نس��بتی اس��ت ک��ه.1نکات: درباب کفار گفتیم} و علی ابصارهم غشاوه نتیجه این چه ختم الله علی قل��وبهم{ اشاره کردیم کفار با دست خود غشاوه ب��رای خ��ود انتخ��اب می کنن��د س��پس ختم جزاءا ونه ابتداءا شامل حال آنها می شود اینجا هم همانگونه کسانی با اختیار خود مرض درونی می خرند خداوند آنها را به حال خودشان وا می گ��ذارد ک��ه مس��اوی است با استدراج که افزودن مرض است که خدا بر خود نسبت داده پس ف��زادهم الله مرضا دقیقا وزان )ختم الله علی قل��وبهم ( اس��ت نتیجت��ا ختم ج��زائی اس��ت.

فزادهم الله مرضا هم جزایی است ابتدا تلاش فی قلوبهم مرض بایدیهم.

}مشابه: یکی از قوانین سلوک در قرآن سنت شکر اس��ت}لئن ش��کرتم.2نکته لازیدنکم {معنای دقیق آیه}خداوند شما را زیاد می کند. س��خن جن��اب س��عدی ب��ر اساس مسامحه است}ش��کر نعمت نعمتت اف��زون کن�د کم را بفهم، نعمت را می

Page 33: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

33 فهمی یعنی چه کم خودش نعمت است. }.........شما را افزایش می ده��د، یع��نی

انسانیت شما را افزایش می دهم }لازیدنکم یعنی شرح صدر{

ح��الا، )ف��زادهم مرض��ا (ب��ا دقت یع��نی خ��دا زی��اد می کن��د آنه��ا را م��رض را، خ��دا نفرموده: خدا زیاد می کند مرض آنها را، متعلق ازدی�اد در آی�ه }هم{ اس�ت یع�نی خداوند وقتی انسانها خوب میکنند با وجودشان ک��ار دارد.لازی��دنکم وق��تی ب��د می

کنند باز هم با وجودشان کار می کند.فزادهم الله مرضا

اگرقرار بود با این آیه را می گفتیم: اینگونه بیان می کردیم و آیه نازل می ک��ردیم }خدا مرض آنها را زیاد می کند اما خداوند فرموده}فزادهم الله مرضا }خدا زی��اد می کند آنها را مرض را زیاد می کند آنها را معنایش همان است ک��ه در آی��ه ش��کر بود }زیادی کمی نیست بلکه کیفی است ، آنجا شرح صدر است اینجا ضیق ص��در است }فان له معیشتا ضنکا{انس��انیتش را کم می کن��د، نگاهش��ان را، بس��ته می کند خصوصا با توجه به این نکته که فرمود}فزادهم مرض��ا { }خ��دا وج��ود آنه��ا را مضیق میکند از حیث مرض یعنی مرض با وجود صاحب مرض بکر است اف��زایش رض افزایش صاحب مرض است اتحاد بیماری با صاحب اوست }اتح��اد فاع��ل ب��ا عمل این یعنی عمل عامل می سازد این نه یعنی تجسم عمل بلکه تجسم عم��ل و عامل }حالا برو اسفار بخوان، یعنی عمل نتیجه عامل نیست بلک��ه عم��ل س��ازنده

عامل است.

تصور ما در روانشناس می گویند: رفت��ار نتیج��ه انس��ان اس��ت، ق��رآن می فرمای��درفتار سازنده ایشان است انسانها حدودشان با رفتارشان عوض می شود.

}نسبت میان عم��ل و عام��ل چیس��ت؟ و علی س��معهم ، از )علی(درباره کفاره استفاده کردیم. نسبت میان غشاوه عمل است. و نسبت میان عمل وس��ع محی��ط و عاملند، نسبت می�ان عم�ل و قلب محی�ط و خ�اطرات عم�ل قلب می س�ازد ن�ه اینکه عمل نتیجه قلب است. عمله��ا ص��ادر از انس��ان نیس��ت بلک��ه مص��در انس��ان است. نه صادر این دیدگاه ویژه قرآنی ش��ما ه��ر گون��ه رفت��ار ک��نی وج��ود خ��ود را

ساخته ای .

یک گناه نتیجه انسان نیست س��ازنده درون انس��ان اس��ت ف��زادهم مرض��ا ن��ه تنه��ا اتحاد عمل است با عام��ل اتح��اد نیس��ت دقیق��ا عم��ل س��ازنده اس��ت و محی��ط ب��ر

Page 34: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

34 انسان ، حالا آیه }بلی من کسب سیئة واحاطت به خطیئته{}یعنی خطبئ��ه اش او را در بر می گیرد یعنی عمل محیط بر عامل اس��ت عم�ل محی��ط ب��ر عم�ل اس�ت خیلی عجیب است نه تنها عامل بلکه قلب عامل قلب عمیق ترین آی��ه ب��ه وج��ودی بشر است}لذا قلب را مطرح می کند فی قلوبهم مرض {انسان ه��ر گون��ه عم��ل کن��د از طری��ق انتخ��اب و آزادی خ��ود، خ��ود را س��اخته اس��ت.}ختم الل��ه {س��لبی است}زادهم الله مرضا {سلبی است. ختم الله یع��نی ره��ا ش��د زادهم الل��ه ره��ا کرد وقتی خدا کسی را رها کرد یک اتفاقی می افتد آن اتف��اق وج��ودی اس��ت. هم اتفاق وجودی در عالم اگر بخواهد اتفاق میفتد، به خدا منسوب می شود } هم ب��ا رض یکی است{ عمل با عامل یکی است نه تنها یکی اس��ت بلک��ه عم��ل س��ازنده عامل اس��ت ف��راز ب��ایین آی��ه }و لهم ع��ذاب الیم بم��ا ک��انوا یک��ذبون{.، مهم��ترین خصیصه نفاق بی صداقتی است. }کذب { کذب بی شک پیامدی دارد، ک��ه هم��ان عذاب است الیم از الم است بروزن فعیل، حالت خوب نیست اما نشان می دهی

خوب هستی علت عذابشان چون کاذبند.

:الیم بروزن فعیل دال بر استمرار است یع��نی الم آنه��ا دائمی اس��ت. ع��ذابنکته الیم شامل دنیا هم می شود کسی که در دنیا کذب اظهار کند، البته کذب قولی را

ن��وع دارد. نتیج��ه آن الم5نمی گوئیم بلکه کذب عدم تطابق ظاهر با باطن ک��ذب است الم چیست همان عذاب است هر کس در جه�ان ک�ذبی اظه�ار کن��د مبتلا ب��ه الم می شود که همان الم او عذاب اوست لذا ع�ذاب الیم یکی اس��ت یع��نی المی به او می دهند که همان عذاب است الم نوعی وصف درونی است امراض درونی یکی کذب است نتیجه اش الم مستمر است که همان عذاب است ل��ذا من��افق ب��ه دلیل بی ص��داقتیش همیش��ه در درونش می س��وزد ولی نش��ان می ده��د ک��ه نمی س��وزد ولی دائم می س��وزد مول��وی داس��تان کس��ی را ک��ه خ��ود را می خارن��د

}جرب:خودخاراندن{

خیلی وقتها آدمها مریض اند فکر می کنند سالمند و آدمه��ای س��الم را می پندارن��د که مریض اند این ماجرای کل ما انسانهاست خصیصه نفاق انک��ه مبتلا ب��ه بیم��اری جرب است ولی تنها خود را سالم می بیند و فقط دیگران را نا سالم و بیم��ار می

بیند این در حالی است که وجودشان سرشار از مرض است.

Page 35: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

35 } انسان دیگران را با عین��ک درون خ��ود می بین��د آنک��ه در وج��ودش ع��داوتاصل

است با انسانها با دشمنی برخ��ورد می کن��د آنک��ه در وج��ودش حس��ادت اس��ت ب��ا آدمها با عینک سلب مزیت نگاه می کند. آدمها دقیقا همانطور که خودشان هستند دیگران را نگاه می کنند ، این سخن در باب نیک��ان هم هس��ت آن�ان ک�ه درونش��ان پاک است، مطهرند، مطهرند عینکهایشان پاک است معنایش این نیس��ت ک��ه نمی فهمند بلکه معنایش این است که واقع بینند خوبها را خوب می بینند، خوبهای عالم

هم می فرماید} و اذاقیل لهم{ در آی��ه13}واذقیل لهم{ در آیه 11زیاد است آیه نفاق منافق 3 اشاره است به 3 }و اذ لقوا الذین{ آیه 14

نفاق بارز و شاخص } قیل اول وقتی به آنها گفته می شود فس��اد در3}اشاره به زمین نکنید می گویند: مصلح}اصلاح طلب{فقط ما هستیم خدا می فرمای��د : من به درون اینها واقفم که نه تنها مص��لح نیس��تند بلک��ه اینه��ا فق��ط مفس��دند بلی آن حرف آنها را عکس می کند به آنها بر می گرداند که این کار همان }و ما یخدعون انفسهم{ است چه چیز را به دیگران نسبت دادند فساد را، بالا گفت هر که ب��رای دیگران خدعه کند به خودش باز می گردد دقیقاهمین کار را خدا با آنه��ا ک��رد}پس و اذا قی��ل لهم الا انهم هم ال مفس��یدون ی��ک مص��داق و از س��نت الهی بالاس��ت

} ومایخدعون الا انفسهم{و این در دو مثال بالا هم تکرار می شود.

گفته است}و اذاقیل لهم قائل این قول خدا است مخاطب13و11 در آیه2:نکته منافقان چرا منافق را مخاطب قرار نمی دهد و نمی گوید}و اذاق��ال الل��ه{ چ��ون اگر بگویند قال الله منافقان مخاطب خدا می شوند مخاطب خدا و من��افق لی��اقت خطاب قرار گرفتن از سوی خدا را ندارد اگ��ر در وج��ود کس��ی س��ر س��وزن نف��اق

باشد لائق مخاطب قرار گرفتن خدا نیست.

لا تفسدوا فی الارض ، این فراز ما را به یاد چه می اندازد، آن زمان که.3نکته "انی جاع�ل فی الارض خلیفه"در قصه آفرینش خدا، ب��ه خ�ود گفت ملائک��ه دقیق�ا

همین تعبیر را کردند.}اتجعل فیهم��ا من یفس��ید فیه��ا{ این هم��ان نش��ان می ده��د مراد ملائکه منافقانند و ضمنا نشان می دهد که وقتی خداون��د ب��ه ملائک��ه فرم��ود: انی اعلم ما لاتعلمون مراد متیقین اند پس ملائکه بیراه نگفتن��د. ام��ا آی��ه }الا)...( انهم هم المفسدون حصراست سپس دباره به بحث بی شعوری آنها بر می گ��ردد

Page 36: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

36 }ولکن لا یش����عرون { متعل����ق ش����عور و ب����ا ف����راز قب����ل اس����ت }انهم هم

.2المفسدون}فساد مال خود منافقان اس��ت ام��ا شعورش��ان ب��ه این نمی رس��د. متعلق شعور انفسهم باشد} خود را نمی فهمند،

.2. م��دعی اس��ت 1 منافق:{ پس یکی از ادعاهای منافقان اصلاح طلبی است، -. مدعی خ��وبی نیس��ت البت��ه ب��دی2-مدعی نیست 1 مومن:مدعی اصلاح است

هم نیست اساسا مومن، مدعی نیست ادعای عدالت و ادع��ای خ��وب ب��ودن ب��رایدیگران

}و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض{ خ��وب باش��یدمثل خوب��اننفاق بارز دیگر ان��ومن یع��نینکت��ه:عکس العمل آنها ما و ایمانهمانگونه که سفهاء ایمان آوردن��د

}ما و ایمان، روحش حامل ی�ک م�رض اس��ت: }م�رض خ�ود برت�ر بی�نی یع�نی م�ا واژه عجب، ک��بر، تک��بر،3بالاترین از ایمان، مع��ادل اخلاقی خ��ود برت��ر بی��نی ک��بر

عجب: خود بزرگ بینی است. محص��ولش کم اس��ت خ��ود برت��ر بی��نی اس��ت یع��نی خودش را با دیگران مقایسه می کند و می گوید برترم محصولش تکبر رفتار گونه است. در کبر مقایسه هست اما در عجب مقایسه نیس��ت اگ��ر رفت��اربیرونی ش��ود می شود تکبر }انومن یعنی هم کبر و هم تکبر خودش��ان را ب��ا دیگ��ران مقایس��ه و برای خود امتیازاتی می بینند و طبعا رفتاری می کنند و می گویند}انومن{ که یک رفتار است نکته مقابل کبر تواضع است، تواض��ع از وض��ع، یع�نی وض��ع الش��ی فی موضعه یعنی آقا سر جای واقعی خودت قرار بگیر آنکه هستی باش نه بیشتر اگ��ر اخلاقت ب��د اس��ت نش��ان ن��ده اخلاق خ��وب داری اگ��ر بی وج��دانی نش��ان ن��ده ب��ا وجدانی، اگر ایمان نداری نشان نده که با ایم��انی اگ��ر دی��دت سرش��ار از ع��داوت اس��ت نش��ان ن��ده من اص��لاح طلبم من البت��ه کم ک��ردن از واقعیت درونی هم ب��د

است چون حقارت است که بد است }حقاره النفس بداست {

می گویند"انو من کما آمن السفهاء سفیه اگر بخواهی�د بگوئی�د س�فیهنکته دیگر: کیست باید کل واژه ه��ای مرب��وط ب��ه س��فیه را در ق��ران و ح��دیث دی��ده باش��ید و بگذارید کنار هم به یک جمع بندی برسی، اگر گردآوری کنید ک��ل واژه ه��ای س��فیه

Page 37: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

37 و سفیه یع��نی بی خ��رد س��فها یع��نی بی2. سفیه یعنی کم خرد 1معنای رسید 2به

خردان یا کم خردان.

: یکی از ویژگی های شاخص اهل نفاق توهین به دیگران است }کار ب��ه3نکته کار هم داشتن جز خود به گونه منفی طعنه زدن ب��ه دیگ��ران، اینه��ا بی خ��رد و کم عقلندما مثل اینهابشویم ، قرآن بالا فرمود }و ما یخدعون الا انفسهم، قانون اگ��ر در اینجا اجرا شودنتیجه اش می شود}آنچه را به دیگران نسبت دادند } یرجع الی انفسهم{ }الا انهم هم السفهاء این مصداق دیگر و ما یخدعون الا انفس��هم بازب��ه همان نرخ شاه عباسی }و لکن لا یعلمون{}ش��عور و درک عمی��ق و باری��ک اس��ت

ت��ا می2اما فهم این سفیه بودن علم می خواهد ن��ه ش��عور{متعل��ق لایعلم��ون هم . فراز قبلی }الا انهم هم السفهاء{ یا نفس 1تواند باشد

}وقتی به ادمهای خوب می رسند، می گویند چیزی را ک��ه ندارن��د {آی��ه.� 3نفاق بعدی فوق العاده تکان دهنده است. در میان خصائص اهل نفاق تکان دهنده ت��رین

همین خصیصه است}استهزاء{

}واذاخلوا الی شیاطینهم{

شیاطین جمع بسته ش��ده م��ومن تحت ی��ک ولایت اس��ت ن��امومن تحت.1نکات چند ولایت شاهد }الله ولی الذین آمنواء و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت{

تعبیر فلسفه عالم وحدت ولایت است و اح��داث ع��الم ک��ثرت ولایت اس��ت متک��ثر متعدد است جالب تر }شیاطینهم، هر چه باشد نشان می دهد می��ان ش��یطان ه��ر کس با خود آن کس نیستی است هر شیطانی شیطان شما نیست } شیطان بد با ش��یطان من ب��ا ش��یطان او ف��رق می کن��د{ ش��یطان یکی ش��هوت اس��ت ش��یطان

دیکری شهرت.

شیاطین هم انس یا جن

انا معکم ، مع به معنی همگرائی }مع یعنی تمایل ارزش است قلبهایمان. 3نکته با شماست تمایل درونی، با واژه مع بیان می شود اگر جای دیگر غیر از ش��یاطین مان رفتیم فرعی بوده با شیاطین است، حالا برای چه جای دیگر رفتید گفتی��د مثلا

با مومنا ن هستیم، چون ما آنها را مسخره می کنیم.

Page 38: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

38 .11حالا رسیدیم به تکان دهنده ترین نکاتش گرمای ق��رانی در ب��اب اه��ل نف��اق }

خصیصه برای اهل نفاق را ذکر می کن��د3یستهزئ بهم{توضیح در این آیه خداوند .یعمه��ون3. یمدهم فی طغی��انهم2. خدا آنها را استهزاء می کند. 1برای اهل نفاق

. ازدیار فی العمه .3. امداد فی الطغیان 2. استقراء 1 کار می کند 3}خدا با آنها

. در اینجا فعلی به خدا اسناد داده شده }استهزاء{ یعنی چه؟ معنای1: چند نکته استهزاء درباره خدا، استهزاء یعنی کسی را تمسخر کردن برای چ��ه ش��خص ال��ف شخص ب را استهزاء می کند تا او را تحقیر کند روح استهزاء تحق��یر اس��ت، روح

. یحق��رهم }خ��داکاری می1. یستهزئ بهم یع��نی 1آن را بگیر به خدا منسوب کن کند که تحقیر بشوند عرفانی خداوند آنها را تحت اسم مضل خ��ودش در می اورد، } خود خدا می فرمایدیهد من یشاء و یضل من یشاء انها را از ذیل یعز می ب��رد و واسم یضل یعنی کاری می کند در چرخش روزگار دوباره ی چرخن��د پس از ان ب��ا دست خودش��ان خ�ار می ش�وند پیش�ا روی م�ا هس��ت در منطق��ه خودم��ان هم در جهان کلی کسانی با یک چرخش از عزت به دست با دست خودشان رسیدند. ل��ذا

. یحق��رهم یع��نی1استهزائی که به خدا نسبت داده شده به لحاظ روح فعل است . یضلهم: خدا کاری می کند اینها خار و پست شوند در دل انسانها نسبت به انه��ا1

احس��اس حق��ارت ش��ود آدمه��ا دیگ��ر دوستش��ان ندارن��د. ب��یزار می ش��وند دس��تخودشان هم نسبت این کار را خدا می کند.

:}احساسات انسان به دست خداست ،خدا می خواهد از من دفاع کند توقانون دل شماها دردلتان محبت من را می اندازد.اگر انسان از ن��ور فاص��له گ��رفت و در ظلمت قرار گرفت آدمها او را دوست دارند درون ش��ما را نمی ت��وانم ع��وض کنم }می توانم رفتار تان را عوض کنم مثلا تعارف کنید اما درون ش��ما و حس ت��ان را نمی توانم عوض کنم}مقلب القل��وب یع��نی احساس��ات درون قل��وب ش��ما دس��ت خداست حس را ب��ا پ��ول نمی ت��وان خری��د فق��ط ب��ه دس��ت خداس��ت.خداون��د می فرماید:آنها که ادمهای خوبی هستند و اهل عمل و صالح } س��یجعل لهم الرحم��ان

. یستهزئ نسبت به منافق در وجوده��ای خ��اری1ودا{ عکسش هم صادق است.}می افکند.

Page 39: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

39 یستهزئ بهم نتیجه } ان��ا نحن مس��تهزءون{ اس��ت می خواس��تند دیگ��ران.2نکته

خار شوند یکج��وری ش��د انه��ا خ��ار ش��دندپس ی��ک ق��انون خداون��د فرم��وددر می��انمصادیقش را برای ما بیان می کند

استهزاء در قرآن متعدد آمده است ی��ا معادله��ایش مث��ل}لاتلم��زوا{ اگ��ر.3نکته . خداون��د می1 اص��ل می رس��ید 3تم��ام آی��ات اس��تهزاء را بررس��ی کنی��د ب��ه

فرماید:هیچ پیامبر ونبی از سوی من نیام��د مگ��ر اینک��ه او را اس��تهزاء کردن��د} م��ا کانوا به الا یستهزءون{ دو جا آمده یکی درباره رس��ول و یکب��اره درب��اره ن��بی این قانون است. قابل تعمیم است قانون به این معنا که نبی با رسول س��مبل خوبیه��ا من، با تنقیح مناط توسعه دهید معنایش این می ش��ود در ه��ر ج��ا خ��وبی باش��د در

کنار آن یک مسخره کننده ای هست.

پیش از ده م�ورد در ب�اب اس�تهزاء در ق�رآن ی�ک تعب�یر آم�ده اس�ت. ب�ا.2اصل عنوان ح��اق}و ح��اق بهم م��ا ک��انوا ب��ه یس��تهزءون{ اص��ل )حی��ق( ح��اق ای اح��اط معنایش این است }هر کس با هر چ��یز دیگ��ری را تمس��خر ک��رد خ��ود آن چ��یز ب��ه خودش بر می گردد .خیر اینگونه نیست دقیقش این است} ه��ر کس ی��ا ه��ر چ��یز کسی مسخره کند آن چیز نه تنها به خودش ب��از می گ��ردد بلک��ه او را احاط��ه می

من به شما گفتم عجب کچلی من مس��خره کنن��ده و ش��ما مس��خرهکند مثال: مثلا شونده ابزار تمسخر کچلی، این آیه می گوید همان کچلی شما را احاطه می کن��د یعنی روز گاری می رسد که از کچلی می نالید. اوچه قد درازی چ��ه دم��اغ زش��تی هر کس با هر چیز دیگری را تمسخر کن�د هم�ان چ�یز توص�یف ب�ه خ�ودش ب�ر می گردد بلکه او را احاطه می کند کلی آن }ولا یحیق مکر السیئ الا باهلها{ هر کس با هر چیز )در آیه ی نفر از استهزاء است.( دیگری را بیازارد، همان چیزنه تنها ب��ه خودش باز میگردد بلکه او را احاطه می کند. اگر شما برای کسی م��رگ بخ��واهی شامل مال خودت می شود }برای هر کس هر بدی بخواهید فقط نصیب شما می شود نصیب آن کس دیگر اگر طالب باش��د اگ�ر این جمل��ه فه�ع ش�ود انس��ان بای�د

تکان بخورد و اگر تکان نخوردید و جدان ندارید.

شماآیات نفاق را تا اینجا بخوانید برخی گویند ایم��ان من خ��دا می گ��ویم.3اصل در قلبتان نیست برخیها می گوین��د خ��دا من می گ��ویم ب��ه خودش��ان ب��ر می گ��ردد

Page 40: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

40 برخی ها می گویند مصلح من خدای می گوید آنه��ا مفس��دند برخیه��ا می گوین��دبی خردمن می گویم خودشان برخرد اند برخی می گویند }ان��ا معکم{ من می گ��ویم به خودشان بر می گردد اما، به استهزاء که می رسد عکس العمل خدا عوض می

شود می فرماید:}الله یستهزی بهم{

اصل سوم این است که هر کس ه��ر کس را در این ع��الم اس��تهزاء کن��د خ��دا ب��ه خودش می گیرد او خودش به صحنه می آید و مستقیم و با استهزاء کنن��ده درگ��یر می شود و او را تحقیر می کند فق��ط ق��انون اس��تهزاء اینگون��ه اس��ت. س��رش هم اینست که هر کس که را تحقیر کند آن کسی یا شخص یا چیز مخلوق خالق است

توهین به مخلوق خالق مستقیم توهین به خالق است.

اینجا می فرماید}انما نحن مستهزءون{ چه کسانی را منافقان استهزاء می کنند؟ مومنان را قانونش این بود که بگوید خوب مومنان هم در مقابل استهزاء کنند. اما اینجا فرموده مومنان ش��ما ب��رو ب��ه کن��ار من خ��ودم می آیم وس��ط مث��ال: مثلا در کوچه سعید شما را مسخره کنند شما به خودت بر می گردانی می گویی بچه من

است خدا فرماید این مخلوق من است حق ندارد مسحخره اش کند.

هر کس در این عالم هر کس را و هر چیز را تمس��خر کن��د خداون��د ب��ه آنقانون کس و ان چیز می گوید برو کنار تو مخلوق منی، خودم می آیم به خودش ب��ر میگردانم. و خودش ......این عکس العمل می شود و این خیلی تکان دهنده است.

به تعبیر دقیق}انما نحن مستهزءون الله یس��تهزء بهم {دقیق��ا یع��نی این آی��ه }ان الله یدافع عن الذین امنوا{ منافقان مومنان را تمس��خر کنن��د م��ومن ام��ر اورا ب��ه خدا ارجاع می دهد. نه اینکه وا گذارد واگذار کردن بد است. و خدا خ��ود مس��تقیم به صحنه ی آید از مومن دفاع می کند چگونه همان را به منافق باز می گرداند ن��ه

. هر خوبی در جهان تحق��ق ش��ود1کم و نه زیاد لذا در استهزاء اصل حاکم است. . حاق بهم . هر کس هر کس را ب��ه چ��یزی2کنار آن به همان اندازه استهزاء است

استهزاء و عیب جوئی کند همان ب��ه خ��ود ب��از می گ��ردد ب��رخی از اح��ادیث ب��ا این مضامین است . اصل تعبیر، احادیث تعبیر قرآن می گوید اص�ل تحقی�ق }احاط�ه{

. هرکس هرکس را استهزاء کند خداوند به خودش می گیرد و سبب حقارت3اصل او را خودش مستقیما فراهم می کند این واکنش در خصائص اه��ل نف��اق منحص��ر

Page 41: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

41 به فرد اس��ت. دومین ک��ار خ��دا در ب��اب منافق��ان بع��د از اس��تهزاء }آنه��ا ک��ه اه��ل طغیانند آنها را در طغیان خویش رهامی کند تغی��یر}یم��دهم فی طغی��انهم مص��داق اصل استدراج است یعمهون از عمه است عمه دقیقا یعنی حجرت و سرگردانی و

بیماری چه کنم؟

.3. اس��تد راج در طغی��ان 2. حقارت به داده خ��دا 1 از ویژگی های اهل نفاق ت��ا8سرگردانی و ابتلا به بیماری چه کنم نمی دانم چه می شود شاید ک��ه. از آی��ه

. تاکید بر ق��ول و2اینجا نگاه کنید اولین خصیصه اهل نفاق }انسان }من الناس{ .وم��ا6. الا انفس��هم 5.یخ��ادعون 4. و م��ا هم بموم��نین3ح��رف و ش��عار }یق��ول

.12. غ��رور،ک��بر، 11. هم المفسدون 10. عذاب الیم 9. کذب 8.مرض7یشعرون . یعمهون.16 یستهزء بهم 15استهزاء 14.شیاطین 13سفیه

18/4/91ابتدای بحث روز یکشنبه

آیات تشریح در مورد منافقان

]اولئک الذین اشتروا الضلاله بالهدی...[ قدیر

گذشت که خداوند در آغاز کتابش انسانها را تقسیم می کند، و تکلیف خودش را با ]ظ��اهر و باطنش��ان[ متف��اوت اس��ت،بخش س��ومآدمی��ان مش��خص می کن��د،

مهمترین خصیصه اهل نفاق عدم صداقت است، من�افق، ب��ا نق�اب جل��وی دیگ�ران ظ��اهر می ش��وند، ل��ذا بج��ای منافق��ان می گ��وییم نق��اب داران این دس��ته دارای

به اوصاف آنها اشاره شد از جمله: 20 تا 8خصائص متعددند، که از آیه

. اهل سخن تا اهل اصلاح باطن.1

. ایمان ندارند.2

.اهل خدعه و نیرنگ هستند.3

.شعور و معرفت و علم نیست.4

.عذاب برای آنها.5

.اهل کذب و دروغند.6

Page 42: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

42 . به غلط خود را خوب جلوه می دهند و خود برتر بین آنها هستند، آنه��ا ش��یاطین7

حن و انس دارند ک��ه ب��ا آنه��ا هم گ��رانش می کن��د. و آنه��ا اه��ل اس��تهزاء مومن��انهستند.

در این بخش آیات را تا اینجا بخوانید روش شناسی خدا برای انسانهای بد، که آی��ه خصوصیت را می گوی��د، ام��ا بلافاص��له نق��د می کن��د. ]روش اول ص��فت را می8

گوید و بلافاصله نقد می کند[ و خدا در مقابل هر توصیفی عکس العمل نشان میدهد.

توص��یف بلافاص��له عکس العم��ل و دادن پاس��خ ب��ه آنه��ا، ب��ه این معن��ا ک��ه:2نکته خداوند در مقاب��ل ه��ر اوص��اف انس��ان خداون��د و کائن��ات عکس العم��ل دارن��د، ب��ه تعبیری خداوند جهان نسبت به تک تک رفتار انسانها حساسند.]ان کان خیرا فخ��یرا

و ان کان فشرا ...[

هرآنچه اطراف شماست بعنوان نیروهای کائنات همه نسبت به رفتار م��ا حس��اس اند و جهان چشم و گوش است منعطف به انسان مخصوصا نس��بت ب��ه رفتاره��ای درونی ما به تک تک رفتارها را پاسخ می دهد، از آنجا که کل کائن��ات از خداس��ت،

خدا به خود نسبت می دهد.

بخشی از کائنات بدن انس�ان اس��ت ل�ذا ب�دن انس�ان هم در مقاب�ل رفت��ار انس�انعکس العمل دارد.

: اهل نفاق دست به بی��ع و ش��راء می زنن��د ض��لالت را بج��ای ه��دایت، می16]آیه گیرند ضلالت را و می دهند هدایت را، و تجارتشان سودآور نیست.[

دو مثال اشاره می کند]مثل آنها مثل کسی است که آتش بر می اف��روزد همینک��ه اطرافش روشن می شود خداوند مستقیم نور اطراف آنها را می��برد و در ظلم��ات باقی خواهند ماند نتیجه آن نمی بینند[]صم، بی سمعند)کرند(، فاق��د زب��ان)لالن��د(،

. صیب)باران سیل آس��ا([، آنه��ا2)کورند(و رجوع به مسیر حقیقت نمی کنند، مثال چیز وجود دارد.3مثل بارانی است که از آسمان سیل گونه می بارد در این باران

برق و آنچنان وحشتناک که انگشتان را در گوشت می گذارند،3رعد و 2ظلمات ] بخاطر ترس و مرگ و زود باشد که برق بصر آنها را بدرد، آن زمان که ب��رق بزن��د

Page 43: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

43 گام بر می دارد، اما نور آنها را می برد و تاریکی فرا می رس��د، ت��اریکی ک��ه3دو

آمد می ایستند، اگر خدا می خواست سمع و بصر آنها را می ب�رد و خ��دا ق��ادر ب�رهر چیز است.[

فراز دارد.3 ... در این آیه تشریح: اولئک الذین

: در این آیه با صراحت سخن از اشتراء و ربح و تجارت است، الف��اظینکته اول در قرآن مطرح شده برای تجارت، ]خسران، ربا، بیع، اشترا، ربح[ آنجا ک��ه س��خن

تجارت است داد و ستد است.

3هرگاه انسان داد و ستد می کند یکی می ده��د و یکی می گ��یرد در ه��ر تج��ارتی حالت وجود دارد.

.آنچه می دهد ارزشی کمتر از چیزی دارد که می ستاند.1

.آنچه می دهد ارزش برابر چیزی است که می ستاند.2

.آنچه می گیرد بیش از چیزی است که می دهد.3

صورت اول زیان است.

. این هم زیان است از سرمایه خورده است تنها وضعیت سوم نفع در ربح2حالتاست.

1000 می ارزد و 1000. کالای 2 می دهد، 800 تومان و 1000]مثال می ستاند می خرد ]ضرر[[1200 تومان می ارزد و 1000. کالای 3می خرد.

ف�رض آی�ه می گوی�د تنه�ا3سود در ح�الت اول اس��ت در مث�ال: ب�ا توج�ه ب�ه این وضع دارند. عمر دهند ک��الای3سرمایه رایگان انسان عمر است که در معامله ی

ارزش کمتر می گیرند. ]ضرر[

.عمر می دهند و زخارف و دنیا می ستانند]چون آنجه می ستانند ارزش آن کمتر2 است، دنیا را خدا به عنوان متاع قلیل ارزش عمر انسان زیاد است براس��اس آی��ه

خلافت]استعداد تکامل[[

]متاع یعنی ارزشمند نیست بلکه وسیله است[

Page 44: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

44.برابر هم باشد با دنیا سود نیست.3

معمولا همین را می گیرند لذا سوره عصر ن��ازل ش��ده اس��ت ک��ه اساس��ا عم��رشهمراه با زیان است.

چون عمر می دهد . کالای با ارزش کمتر می گیرد.

تنها یک حالت است، تنها خداس��ت ک��ه در عم��ر انس��ان ب��ا ارزش��تر اس��ت رابح��ان کسانی هستند که عمر می دهند وخدا می س��تانند ]س��وره عص��ر: الا ال��ذین آمن��وا یعنی ایمان به خدا. در این دو روز دنیا باید عمر سود زا کرد، عمل ص��الح می کن��د

تا با خدا آشتی کنند[

در این آیه بقره، عمر می دهند و ضلالت می خرند، تجارت آنها رابح نیست.

س��ود واقعی ه��دایت اس��ت ن��ه پ��ول، ه��دایت یع��نی راه ی��افتن ب��ه س��مت مقص��دمسیر]خدا[

تنها سود کرده در عمر که راهی به سمت آسمان و خدا بیایند و طبعا کسانی زیانکردند راهی به سمت سقوط پیدا کرده اند.

وقتی بحث ربح و سود می آید، ربح فقط هدایت است، ربح از نگاه خدا،:2نکته خودش است یا مسیری که به سمت ادیار است.

]وماکانوا مهتدین[ این تعب��یر تقریب��ا نفی اب��د اس��ت فارس��ی]آنه��ا اینک��اره:3نکته نیستند، اصلا هدایت از این آدمها ب��ر نمی آی��د[ و ]ماک��انو مهت��دین دقیق��ا مث��ل آی��ه

پیشین است[ خصومت کفار ] فائده ای ندارد[

مثل منافق آتش نورانی می شود اما با طوفان تندی خاموش می شود وآیه بعدنتیجه آن ظلمات است.

نکته اول: ذهب ا... بنورهم: خداوند نور آنها را می برد، ]و آنه��ا را در ظلمت ت��رک می کند[ ذهب ا... و ترکهم از باب اسم یضل است خداون��د هم ه��ادی اس��ت اه��ل تقوی را، و ضل است هرکه بخواهد، چون اهل نفاق اهل کذب طغی��ان، و حیرانن��د خداوند تحت پوشش اس��م مفص��ل می ب��رد.ان الل��ه یه��دی من یش��اء و یض��ل من

Page 45: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

45 یشاءفاعل یشاء ]من[ است، نه خ��دا، مش��ابه آی��ه]کلا نم��د...[ه��ر کس را در آنچ��ه

خود آن کس بخواهد، چگونه از طریق تجهیز وسائل

کسی که تصمیم خوبی گرفت سرپیچ دوستش هم درست می ش��ود در ذهن ش��ما فکر خوب آمد اسبابش هم فراموش می شود، تلخص می زنن�د.]انس�ان فک��ر می کند صحبت می کند، انسان صحبت می کند گوشهای کائن��ات می فهمن��د و نس��بت به فکر ت��ربیت اث��ری می دهن��د، وق��تی فک��ر می ک��نی داری بلن��د ح��رف می زنی، جمجمه تو می فهمد، و پاسخ تو را ارسال می کند کار خدا ارسال است نیروها به

سمت تو ارسال می شود[

]تک تک حوادث اطراف ما حکمت اس��ت می فهمی می خواه��د بفهمی، زلزل��ه در خانه در ی�ک لحظ�ه نگ��اه ک�نی ی�ک حادث�ه متف�اوت اس��ت،10چین، خاورمیانه در

حکمت دور و بر انسان فقط باید جمعش کرد[

]کسی راهی به سمت خدا میخواهد یه ساعت نرس��یده راه ب��از می ش��وی کس��ی راه به سمت سقوط بخواهد راه باز می ش��ود فق�ط ک�افی اس�ت فک��رش ک�نی و بخواهی محقق شد بلافاصله به نام شما می زنند[]مث��ال: ش��ما تش��نه می ش��نوی آب می خواهی، وسائل آمده می شود[خیلی ساده است، شما ساعت اگر گرسنه

ای.

همان خداست است، جواب همان تجهیز اسباب اس��ت، ام��ا نس��بت ع��الم ب��ردعا سعی است البته گاه بر تلاش می دهند، حضرت م��ریم )ص( س��ند کارپرن��دگان ب��ا بچه گانشان مدینه نبی )ص(: ای کاش انسانها به اندازه یک پرن��ده توک��ل داش��تند، پرنده ذخیره نمی کند، از لانه می آید بیرون، هر چه بدست آورد به جوج��ه ه��ایش می دهد آخر کار مازادش را خودش می خورد.هر چه بخواهی می دهند، البت��ه می گویند دو قدم تلاش کند چ��ون س��نت ع��الم س��عی اس��ت )ان لیس للانس��ان الا م��ا

سعی(

لطفا در خواستهای خدا را تابع خاس��تتان نکنی��د، بناس��ت ش��ما ت��ابع اونکته مهم: باشید در اصل خواستن خود تابع اما در بنیه چه زم��انی، چ��ه مک��انی و چ��ه او ت��ابع شما می شود در خاستهایتان اجازه بدهید خدائیش را نداد وق��تی خواس��تن تحق��ق

چیز پیدا می شود.خواهنده)انسان( خواسته شده )خدا( مطلوب اصل دعا3شود

Page 46: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

46 محقق شد اجابت خدا حتمی است، اما تعیین مطلوب به عهده خداست بر اساس

س��ال بع��د ش��ما20علم و حکمتش است. ممکن است ب��ه ت��اخیر و ممکن اس��ت حتی فهمی اجازه بده که خدا مصلحتت را به شما به چه کس چگونه نیاز داری ب��ه وقتش می دهد.خدا در اصل اجابت تابع شماست اما در مطلوب شما ت��ابع باش��ید که کل این تبعیت برای شما سود دارد لذا فرموده: )ادعونی اس��تجب ( دع�ا یع�نی طلب، طلب یعنی خواستن باشد معنایش این نیست که همان چیز که خواستی در

جا به شما بدهند.

دو تابعیت است در اص��ل فب��دل دع��ا خ��دا ت��ابع شماس��ت در کمیت واجابت دعا کیفیت دادن مطلوب خدا تابع شما نیست بالاخره خدا خالق است اجازه بده، خ��دا تدبیر کند، سر جایش مگر اینکه نگاهتان به خ��دا نگ��اه ن��وکر باش��د، ک��ه بگوی��د من همین الان می خواهم و نذرمی کنم.الحاح در مطلوب نکنید، العاح در دع��ایت ن��ه

در مطلوب

سال عقب می اندازد نه در اصل{دو آی��ه کن��ار2}نقش گناه در مطلوب است که هم )ادعونی استجب لکم( این آیه این دعا نتیجه می دهد اجابت را،

: خواستن است.دعا}

. مطلوب زمان3. دعا شونده2دعا= اجابت دو چیز از هم تشکل شود ادعا کننده مکان چه باشد.

چ��یز خواس��تنی2ادع��ونی ن��ه آنچ��ه بخواهی��د }مطل��وب{ وق��تی چ��یزی بخ��واهی خداست تو اجابت و قبول می کند در این اصل خدا شد تابع ش��ما، ح��یرت خداون��د

. آنچه می خواهی ، اینجا خدا تابع تو نیست }وق��تی بچ��ه ه��ا از ش��ما2تصور کرد. چیزی خواستن بیشترش را به او بدهی .

. واذ اسألک عبادی عنی فانی قریب اجیب دع��وه ال��داع اذادع��ان تط��بیق در آی��ه2 }اجیب دعوة الداع اذا دعان استجب لکم اینگون��ه می ش��ود. اذا دع��ان= ادع��ونی قانون دعا، دقیقا این است اجابت= دعا=اجابت= خ��دا می خواه��د چ��یزی ب��ه ت��و بدهد، در دلت خاستی اندازد بعد به کوی دهند فکر کنی کاری ک��رده چ��یزی ب��ه ت��و

Page 47: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

47 دادند اگر آن کار را نمی کردن اجابت نتیجه می دهد دعا= اجیب دع��وه ال��داع هم

به تو می دادند.

به عبارت دیگر [جهان جهان سعی است یکی از رویکردهای دعاست، خداوند قب��ل از اینکه بیایی می دانست چ��ه می خ��واهی و اس��بابش را گذاش��ت بناس��ت ب��ه ت��و بدهند چیزی در وجودت قرار می دهند،}خواسته ه��ا در درونت بدس��ت ت��و نیس��ت چرا با سوز خاستی چرا بی سوز خاستی با حد و کیفیت بع��د هم��ان را ب��ه ت��و می

دهند.

است یک قانون را گفتیم.{در دعا سه قانون}

قانون به همه مقرر ک��رده چ��یز ه��ایی بده��د، البت��ه خواس��ت را در وجودش��ان می کارد، بعد به آدمها خدا رازق است به همه منته�ا س��ببش را بای��د ف�راهم کنن علت تکوی��نی آن را در لحظ�ه خ�اص در توب��ه وج�ود می آورد در ع�الم ت�و ک�اره نیس��ت خواست را در آن لحظه به توی می دهند، چرا چون ع��الم هم متش��ابه هس��ت ک��ه فکر کنی چیزی خواستی و کاری کردن به ت�و دادن�د در حالیک�ه اینگون�ه نیس�ت آن

خداست و سوز و تضرعش را هم به تو می دهند.

چه می شود خداست را به شما می دهن��د؟ ب��ه ک��ار خ��وبی ک��ه ک�ردینکته دیگر مقرر می شود به تو چیزی بدهند مقرر می شود چیزی ب��ه ت��و بدهن��د خواس��تی در وجودت محقق می کنند که بخواهی بعد به تو می دهند یا مادرت دعا ک��رد، ق��انون محقق می شود}اجابت = دعات اجابت اما قصه مطل��وب جداس��ت. گن��اه ک��ردی یک سال مطلوب عقب می افتد این هم مصلحت توست، } حبس دعا یعنی کاری می کنند که حس خواستن در توبه وجود نیامد بخاطر گناهی که انجام دادی چیزی

نخواستی به تو نمی دهند.

�ردی خ�ودت، خ�ودت را نی��اوری ت��ا الان مفس�ر آنکه ش�ما را در رحم آورد، و ی�ا نباعطای بیکران خدا بودی الان سوال مطرح می کنی؟

دعا یعنی طلب چیزی که نداری یعنی نیاز }انسان تنه��ا مال��ک ن��اد اش��ته:2قانون های خودش است دعا یعنی بفهم که نیازمندی { دعا را گذاش��ته ان��د فلان چ��یز را

Page 48: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

48 بده نیست او ضمنا حاصل می شود راز دعا ،یعنی بفهمی که نداری باید خدا بده��د

}دعا درک فهم نیاز است.{لایملک الا الدعاء یعنی انسان مالک هیچ چیز نیست.

باز فلسفه اصلی دعا این نیست بلکه حکمت دعا، بلکه هر چ��ه در دین، انس��ان ب��ا خالق سخنی بگوی�د. نم�از ش��ب، ص�بح، خ�دا خواس��ته و می خواه�د انس��انها ب��ا او مودبانه صحبت کنند.}مومن مودب فقط س��خن می گوی��د ب��ا خ��دا چ��یزی از خ��دا نمی خواهد، خود خدای داند چه گفتار بهانه داری{پس پل��ه ه��ای ب��الاتر دع��ا یع��نی هیچی نخواه ، فقط با خدا حرف بزن چون بی ادبی اس��ت در ان زم��ان اگ��ر پیش کریم بروی همه چیز دارد بد است به او بگوئی یک میلیون بده } ارید ان لا اری��د{

( ب�رخی2( ب�رخی ب��ا اص�رار بخ�واه)1ادعیه با زیارات ن�اظر ب�ه این پل��ه هاس��ت ) ( چیزی نخواه فقط سخن بگو با خ��دا} پس روح کلام، خداشناس��ی3اصرار نکن )

ب��رج می خ��واهی در2ما به اندازه باباشناسی هم نیس��ت{ الان ب��ه ش��ما بگ��وئیم مشهد داشته باشی، ما می گوئیم مگر می شود؛ استبعاد یا خدا نمی دان��د ی��ا آزار کم می آید یا خدا نمی تواند حکمتش اقتضا نمی کند؟ ش��ما ک��ه ع��الم ب��ه حکمت، هس��تین ک��ه حکم می ک��نی، }م��ا ب��ه ان��دازه ی��ک ب��رج ب��رای خ��دا ق��درت قائ��ل نیستیم.{خداوند می فرماید هر جور به من نگ��اه ک��نی، من همانگون��ه ام}ان�ا عن��د حسن ظن عبدی{اگر ذهنیت باز شد، وسیع شد اجابت خ��دا ب��رای ش��ما ف��رق می کند.مالک عالم خداست خدارا چقدر دستش را ب��ازمی بی��نی مش��کل کوچول��و ت��ه دلتان خدا می تواند با نمی تواند این یعنی شک داریم، اصلا بیند؟ این یع��نی ش��ک، حالا که شک داری اینگونه باش.آنها ک��ه ذهنش��ان ب��از اس��ت نس��بت ب��ه خ��دا نگ��اه دیگری دارند.}نگاه ما به خدا بعنوان یک موجودی است که ذهنش بسته است ام��ات أیدیهم{همانگونه باشید، یعنی کارتان قفل می شود.لطفا ذهنها را جواب خدا غل مقابل آفتاب عالم تاب خدا بگذارید، تا باز شود فکر شما. بچه دو عالم متول��د می شود. تولد یعنی دعوت به هستی، ح��الا آی��ا می ش��ود خداون��د ک��ریم موج��ودی ک��ه نسبت دعوت به بودن در جهان کند از قبل س��فره اش را پهن نکن��د.خ�دائی ک��ه از

ازا دیده، منتظر است بیاید بچه سفره اش را بگستراند.

، م��ودب ب��اش س��بب هم نمی خواه��د سبب ساز سبب سوز هم هست برود بالاتر، دهانت را باز کنی به تو می دهند}سعی ما آدمها دعاست سعی ب��رخی

. غ��ذا در مع��ده اش1ها عبادت است سعی ب��رخی ه��ا ذک��ر اس��ت ب��رخی ی��ک ب��ا

Page 49: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

49 هست. ...............را حذف رمی کنند، نتیجه توزیع انرژی نیاز سند ب��ه خواس��تن و ف��داکار و تلاش و ن��ه س��فره، ن��ه جوی��دن، ن��ه ج��ذب خ��ون ، حاص��ل تم��ام فراین��د نیرومندی و مقدر بدن آن را به تو می دهند ب�ا ح�ذف ک�ل مق�دمات ب�رای این آدم سببش همان یک توجه به خداس��ت }ذک��ر{ع��الم ، ع��الم اس��باب اس��ت در زمانه��ا ثانیه هر سبب ممکن است فرق کندمهمترین چیز فکر اس��ت ه��ر ج��ور فک��ر ک��نی

همانگونه با تو عمل می کنند.

ت اگر اعتقادت، فکرت بسته باشد انواع تهمتها نسبت ب��ه خ��دا ، زب��ان فک��رت غل ذهب: ذهب اللهاست. خوب با تو همانگونه رفتار می کند.اما بر گردیم به آی��ه }

15فعل سلبی است.ولی هر کدام که باش��د دقیق��ا مش��ابه آی��ه ترک فعل ایجابی }الله یستهزئ کسی اگر کسی را استهزاءکند.

خدا او را استهزاءمی کند در اینجا خدا از هر که ن��ور نبای��د داش��ته باش��د(1 )نکتهنور را می گیرد .

منافق��ان آتش��ی ب��ر می افروزن��د ک��ه بلافاص��له ن��ور را می ب��رد وج��ه(2) نکته شعبه}اهل نفاق به لحاظ فطرت درونی، مثلا مادر منافق او را دعا کند شاید ی��ک عمل خوب انجام داده باشد ب��الاخره مخل��وق خداس��ت و به��ره ای از ن��ور خ��دا در

( دعای2( نور قطرت درونی )1اوست .وجه شعبه} منافق اندکی از نور را دارد ) ( مخلوق خداست منافق خطی از نور دارد منتها نور علی حس��نیین3پدر برای او )

نور پایدار ، نور موقت

بهره منافق از نور، نور گذر او موقت است.

یکی از شعارهای دین}انسان موجود ابدی است شایسته نیست موج��ود اب��دی ب��هامر غیر ابدی اعماد کند.{

ماهگی در رحم مادر چه به دنیا بیای��د7هر موجود انسانی به محض جانداری ، چه سال عم��ر کن��د، ه��ر وقت ب��اروح گش��ت اب��دی اس��ت.علت ع�دم1000بصیرد، یا

اعتماد ب��ه دنی��ا این اس��ت ک��ه موج��ود اب��دی }انس��ان نبای��د ب��ه موج��ود غ��یر اب��دی {اعتماد پیدا کند هر موجود دعوت به هستی بشود ابدی است.{دنیا}

نکته

Page 50: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

50 }دنیا عینی نیست بلکه حالت روانی است دنیا تعلقات انسانهاس��ت، دع�ا ی��ک ام��ر درونی است نه بیرونی ، دنیا دوست داشتن و رغبتهای انس�ان اس��ت. دنی�ا ب�ه این معنا ناپای��دار اس��ت.{نعمته��ای بهش��تی را ب��بین، لیس��ت کن بخش مهم م��اکولات، مش��روبات، اول ق��رآن پ��ر اس��ت از محرم��ات چش��م چ��رانی روزه مش��روبات و ماکولات اول قرآن محدودیتها آخر قرآن نعمتهای بهشتی اس��ت. اص��لا ه��ر کس از اینها در عصر محدود اندکی گذشتن کند همانرا ضرب در بینه��ایت کن هم��ان را در جهان ابدی به ش��ما می دهن��د از هم��ان جنس }ه��ر کس ب��ه م��یزانی ک��ه در عم��ر محدود خود را محدود کند }البت��ه ن��ه مح��روم کن��د{ در عص��ر ن��ا مح��دود از هم��ان جنس نا محدودش را ب��ه او می ده��د{}س��بک ق��رآن همین اس��ت در معن��ای آی��ات سبک خود قرآن است نه سبک منبری که در نقوی که بگو به راغب اصفهانی گفت نقوی از تقوی به معنای کف النفس است. بعد در روایات می آوردم گلش��ن ب��ازی

است.

درباب سمع و بصر قوانینی گفتیم. فقط نکته در بکم بی زبان است در حالیک��ه ( گ��اهی زب��ان می چرخ��د1 ) زب��ان است2زبان منافقان برخی ها فص��یح ان��د،

( گاهی از زبان او خراف��ات خ��ارج می ش��ود}فی قل��و2حقیقت خارج می شود و ) بهم مرض{زبان یعنی }اضهار م��ا فی القلب{از زبانش��ان م��رض توزی��ع می ش��ود حرف می زنند در فضا بیماری پراکنند ای�نرا ق��رآن گوین��د لا لن��د نس�بت ب��ه اظه�ار حقیقت قل کل یعمل علی شاکلته }زبان توزیع حقیقت ندارند خ��دا از زب��ان فق��ط حقیقیت را می فهمد چون خدا اس��مش ح��ق اس��ت موج��ود بلک��ه ح��ق اس��ت ج��ز

حقیقت را نمی فهمد و نمی بیند

3دفعه

درباب منا فقان که نمی فهمند}فهم لا ی��ر جع��ون{ ب��ه حقیقت ب��ازنمی گردند{

. }او کصیب من الس��ماء { از آس��مان ب��اران س��یل می آی��د و ب��رق ب��رود و2مثال تاریک شود و رعد برق باشد، آدمها در این شرایط چه حسی دارند؟ حس م��رگ و فرار می کنند تشبیه گویا انگشتها را به گوش می گذارند تا صاعقه به آنها نخ��ورد

و کارشان حس مرگ است.

Page 51: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

51 اینکه روان منافق�ان از وحش��ت، ت�رس اض�طراب پ�ر اس��ت}ش��ایدوجه تشابه:

دیگران بفهمند{مثلا کسی را تصادف می کند ب��ا کس��ی و او را می کش��د و ف��رار می کند، درونش همیشه اینگونه اس��ت.تنه��ا راه نی��ل ب��ه آرامش ارتب��اط ب��ا خ��الق

آرامش است، عدم امنیت و صلح باطنی در منافقان است.

. حسها دو قسم است

( زمینی }هراس، ترس، وحش��ت2( آسمانی یکی از احساسات آرامش است.)1) را جس��تجو کنی��دوالل��ه محی��ط بالک��افرین:واژه محیط)اث��اقلتم الی الارض(

دریائی فرمود }فان جهنم لمحیطة بالکافرین{

اسم فاعل است و ظه��ور در زم��ان ح��ال دارد معن��ای }جهنم هم این��کمحیط(1)محیط است به کفار اگر چنین است. پس هم اینک جهنم وجود دارد.

بخشی از پدیده وسیعتر است به نام قیامت ولنگه دیگر یعنی جنت، اوجهنم (2)هم محیط است بر مومنان

، جحیم که با هم جمع شود می ش��ود قی��امت. ک��افران و مومن��ان ب��ا همجنت(3) جم��ع می ش��ود انس��انها پس قی��امت از همین��ک محی��ط اس��ت ب��ه انس��انها پس قیامت موجود است که محیط اس�ت ب�ه انس�انها قی�امت از قی�ام اس�ت. قی�ام

یعنی حاضر و همینک، زاویه دیگر قیامت محیط است به

آیا می شود محاط باشد و محیط نباشد ماده در قیامت تک تک ما الان هست، تک تک در قیامت ما حاضر است و همین��ک ب�ه م�ا احاط��ه دارد، الان ی��ک عم�ل خ�وب انجام می دهی بعینه در جنت متمثل بلافاصله فکر بد دوزخ، مجدد در همان لحظه

انسانها با هر یک عمل همینک برای خود قیامت می سازند، عمل خالق است.

{عم��ل س��ازنده فاع��ل اس��ت عم��ل خ��روجی انس��انواحاطت به خطیئته}نیست.

انسانها با عملشان جا عوض می کنن��د دائم در قی��امت خ��ود جارین��د و س��ازنده ابدیت خویش تا آخرین عمل جایگاه ابدی شما دقیقا آخرین عمل شماست. ب��ه همین دلیل حسن عاقبت مهم است البته آخرین عم�ل ب�راین ک�ل اعم�ال پیش است یعنی تمام اعمال شما قبل از عمل اخ��یر، عم��ل اخ��یر ش��ما را مش��خص

می کند.

Page 52: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

52 چش��م ب��از ک��ردی جایگ��اه اب��دی توس��ت البت��ه این اص��ل اولی اس��ت خ��یرات، صدقات، احداث جایگاه خود دارد البته خیرات آنها هم بخاطر عمل ت��و ب��وده در دنیا، که به ذهن قوم و خوشیت می اندازد یکی از اق��دامت کلی از ش��ما دی��ده

کنار خانه خدا دو رکعت نماز برایت می خواند هزار پله برزخ می روی بالا. : فالقیامة لمحیط��ة بالانس��ان در هیچی��ک از اس��تدلالهایاستنتاج می گرفتند

قرآن، قرآن کل مقدمات را نگفته و نتیجه را نگفته است تنظیم بقیه مق��دماتنتیجه را بعهده مخاطب گذاشته است.

{یکاد البرق} اگر چراغها خاموش و پرده بکشند، منفی بی��نی پس ن��ور وس��یله دی��دن اس��ت همین نور از یک حد برود و بالا دیگر نمی بینی، مثلا ن��ور خورش��ید پ��انزده ثانی��ه خیره شوی چشمت ذوب می شود ) یکی از ریاضات علی محمد ب��اب ( همین

بوده است، در هوای پنجاه درجه بوشهر، خیره می شد به آفتاب

یعنی گاهی برق شد بد شود مانع دیدن انس��ان می ش��ود و وق��تییکاد البرق برق می آید مقداری نور می آید مقداری ق��دم ب��ر می دارن��د، بع��د خ��دا ن��ور رامی برد مثل آیه بالا برخی آدمها نفی اختیار ذهاب بصر و سمع ایجاد می کنند.

{لان الله علی کل شی قدیر{چرا }لو شاء الله لهداکم}

جمع بندی: خداوند آدمها را بخش میکند چون س��ه گون�ه انتخ��اب می کنن��د خداون��دنکته اول:

انها را آفرید و برای آنها حق انتخاب گذاشت یعنی انسانها آزادند.

( ایم��ان ب��ه غیب1 ) متقین ما می خواهیم ویژگی های این سه بخشنکته دوم: ( یقین ب�ه آخ�رت. ش��یوه تض��لیل5( ایم�ان ان��زل )4( انف�اق )3( اقامه ص�لاه )2)

(5ایمان به غیب و ما أنزل در ماهیت ایمان فرقی ندارد، متعلق فرق دارد ادغام ) ( تا باز می گوئیم آخرین خصیصه یقین ب��ود، یقین اوج ایم��ان اس��ت4تا می شود )

(1می توانیم یقین را ملحق به ایمان کنیم چهار می ش��ود س��ه حاص��ل.... ایم��ان )( انفاق3( اقامه صلاه )2( آخرت )3(. ما انزل )2غیب )

Page 53: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

53 یک و دو را با هم جمع کنیم که ایمان رابطه انسان با خداست اقام��همی توانیم

( می ش��ود )3صلاه هم رابطه انسان با خدا، انفاق رابطه انسان با خداست پس )( اقامه نماز2( ایمان )1( ارتباط انسان با خدا )2

( انف��اق ش��امل انس��ان حی��وان،جه��اد و نب��ات می1( ارتباط انسان با ما سوی )2) (1( شکل است. )2 به )ارتباط انسان با خدا( تقلیل یافت 2( به )5شود پس )

( با من خدا صحبت کند مودبانه2مرا قبول کند)

بخش دوم

( قاعده ای ندارد }سواءعلیهم{1 قضیه دارند )2 انسانهای کفار

ختم الله آنها محجوبند . ریشه کل غشاوه و .........است.(2)

دومی که حجاب است، علت اول است چرا قاعده ای ندارن��د چ��ون حج��اب راخود برگزیده اند

اما بخش سوم

( ما هم بموم��نین3( بقول : خیلی اهل حرفند)2( فراموش کارند. )1منافقان ) ( صدمه ه��ایش5( یخادعون کارشان نیرنگ درباره دیگران است)4فاقد ایمان )

9( اهل کذبند )8( بیمارند )7( بی شعورند. )6متوجه خودشان است. ) ( دائما (13( س��فیهند )12( لایش��عرون )11( مفس��دند )10در حال ألم ،عذاب است )

( شیاطین متناس��ب ب��ا خ��ود دارنن��د )15( ظاهر ساز و پرستند )14لایعلمون ) (19( خوار می شوند )18( اهل استهزاء )17( قلبشان با شیاطین است )16

(. راهی بدس��ت22( .....آنه��ا زب��ان اس��ت )21( س��رگردانند )20ط��اغی ان��د ) ( عمی )ک��ور26( بکم )لال( )25( ص��م )24( فاق��د ن��ور )23آسمان ندارند )

( نصیب آنها ظلت است. )29( بی شعوری )28(. فایده ای ندارد. )27باطن ()( فاقد نور32( منافق واقعا کافر است. )31( در آنها حس مرگ است. )30

چهار نکته در این جمع بندی سوم:شایع ترین قصیصه اهل نفاق بی شعوری است یا صریقا }لایشعرون{(1)یا صم و بکم }ادراک درست ندارند{(2)

Page 54: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

54 بحث فلسفی علت اصلی در ادراکشان نادرست است. مرض است، درون ب��رادر اکات انسان تأثیر گذار اس��ت، ل��ذا خ��دا درب��اره اه��ل نف��اق روی ادراکش��ان کلی��ک

}ذهنا خراب است قریز است {

خداوند از تمام ویژگیهای نسبت به یکی برجسته کرده اس��ت و آن اس��تهزاء(3) است استهزاء خیلی مهم است هر کسی در ع��الم ه��ر کس را ول��و دش��من خدا را به سخره بگیردالله می فرماید مرا مسخره کرده چ��ون مخل��وق من

است }هر کس بازبان، نگاه، رفتار، تحقیر و...............کند.

مباش تاخیر مباش تا خداوند به خودش می گیرد و خودش به حسابش می رسد مستقیم وای بحال که خدا حساب موجود ضعیفی را مث��ل انس�ان }در موق�ع تمس�خر آه هم نکش ب�ه خ�دا هم واگ�ذار نکن عکس العم�ل هم نش�ان ش�ده، راه سوم انگار نه انگار که هم��ان بخش��ش اس��ت }ن��اراحت نش��د و اگ��ر ش��دی عملی انجام داده ای { البته خدایی را می بینید و خودش ب��ه ص��حنه ی آی��د ب�ا ب��ه ص��حنه

. .............بهم{ که ساختارتان دهنده است.1آمدن یا اسم متصل خودش }

اگر خصیصه های اهل تقتوی و اه��ل کف��ر و نف��اق را مقاب��ل هم ق��رار دهی��د(4) جالب است اولین خصیصه اهل تقوی کفار و منافقان بی ایمانی است} این ایمان یعنی ریشه ای ترین عامل خوبیهای متقیان ایمان است به خ��دا، و در

طرف مقابل بی ایمانن.

( خصیص��ه آورد3دومین خصوصیت اهل تق��وی انف��اق ب��ود خ��دا در مقاب��ل انف��اق ) بخشنده اند یا کافرند، اگر کافرند ، ک��افربرای منافقان حاصل : انسانها یا

خوب . منافق

به میزان تابخشیدگی یابدند یا بد بد

نتیجه:

انسانها یا بخشنده اند که خوبند و یا کافرند.کفر،نفاق

از بخشندگی ب��رای خ��الق ک��ه رحم��ان اس��م خداس��ت بس��یار مهم اس��ت ه��ر کس اینگونه است با من است هر کس بخشنده نیست کافر است، نماد خوبیهای ع��الم

Page 55: University of Sistan and Baluchestan · Web viewاقیموا یعنی نماز با حضور اگر چه سجده اش، قیام کن یعنی سجده و رکوع و تشهدت

55 را جمع کنی در رحمان جمع است تمام بدیها را جمع کنی می شود نیست، حاصل

تمام انسانها یا بخشنده اند و یا کافر .

) پایان(


Recommended